صفحه ٢٧١

8- كسى كه خدا را وكيل گرفت، هرزه گويان را به خدا واگذار مى كند. فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا ... وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلًا وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ 
9- خداوند، پيامبرش را در برابر ياوه گويى هاى دشمن دلدارى مى دهد. «ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ»
10- آنچه انسان را به صبر وامى دارد و او را دلگرم مى كند، حمايت بى دريغ الهى است. وَ اصْبِرْ ... ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ 
11- معمولًا تكذيب كنندگان، از طبقه مرفّه و خوشگذران بوده اند. «وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ»
12- اگر شما قادر به مقابله با صاحبان ثروت و قدرت نبوديد، نگران نباشيد، زيرا خداوند قادر به مقابله با آنان است. «ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ»
13- مهلت دادن به مخالفان، سنّت الهى است. «مَهِّلْهُمْ»
14- دوره تكذيب حق و خوشگذرانى، مدّت زيادى طول نمى كشد و فرصت آنان در دنيا اندك است. «مَهِّلْهُمْ قَلِيلًا»
15- اگر خداوند به كافران خوشگذران مهلت مى دهد، نشانه رضايت او نيست بلكه مهلتى است تا قيامت فرا رسد. مَهِّلْهُمْ ... إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالًا وَ جَحِيماً
16- كافران به كاميابى هاى زودگذر مغرور نشوند زيرا كه غل و زنجير و آتش برافروخته و غذايى گلوگير در پى دارد. أُولِي النَّعْمَةِ ... أَنْكالًا وَ جَحِيماً ... ذا غُصَّةٍ
17- تبديل رفاه دنيا به عذابى دردناك، براى قدرتى كه كوه را به شن تبديل مى كند، كارى آسان است. أُولِي النَّعْمَةِ ... طَعاماً ذا غُصَّةٍ ... كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلًا
18- تبديل كوهها به شن هاى روان، بيانگر عظمت لرزش زمين و زلزله قيامت است. «تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلًا»