صفحه ٧٦

با مرورى بر عواملى كه بر شمرديم، مى‌بينيم اين عوامل در برابر ايمان به خدا ذوب و نابود مى گردند و از اين رو تصديق خواهيم كرد كه ياد خدا مايه آرامش دل ها است.(81)
اضطراب و نگرانى از منظر اگزيستانسياليسم الحادى
در بينش الهى، ذكر و ياد خدا برقرار ساختن ارتباط با قدرت و حاكم مطلق هستى است كه انسان در پناه او به آرامش و اطمينان مى‌رسد و از دام اضطراب و دلهره مى‌رهد. هم چنين با ذكر خداوند مسير تكامل او هموار مى گردد. اما در بينش مادى كه عالم مجرد و ماوراى ماده انكار مى‌شود و همه چيز در ماده و طبيعت خلاصه مى گردد، ذكر و ارتباط با خداوند و خالق هستى بى معنا است. از اين رو و بر اثر قطع ارتباط با خداوند و غفلت از ياد و ذكر كسى كه رحمت و قدرتش بى پايان است، انسان از هدايت و رحمت مبدأ هستى محروم و به خود وا نهاده مى‌شود و درونش آكنده از التهاب و اضطراب مى گردد. مشاهده اين اضطراب و نگرانى و عموميت آن در بين كسانى كه طعم ارتباط با خدا را نچشيده اند و با ثمره ارزشمند ذكر و ياد خداوند، يعنى آرامش و اطمينان درون، آشنا نيستند باعث گرديد كه اگزيستانسياليستهاى مادى اين نظريه را مطرح كنند كه اساساً دلهره و اضطراب فصل مميّز و مشخّصه اصلى و ذاتى انسان است و هيچ گاه از او جدا نمى گردد.
به عبارت ديگر، همان گونه كه ما، براى مثال، «ناطق» را فصل مميّز حيوان نسبت به ساير حيوانات قرار مى‌دهيم، اين گروه از نظريه پردازان،