وجد آمد و گفت تو كيستى كه نام محبوب مرا بردى؟ اگر يك بار ديگر نام او را ببرى نصف گوسفندانم را به تو مىبخشم. بار دگر جبرئيل گفت: «سبّوح قدوس». حضرت ابراهيم(عليه السلام) بيشتر به وجد آمد و گفت: اگر يك بار ديگر نام محبوبم را ببرى همه گوسفندانم را به تو مىبخشم.
آرى، كسانى چنان در عشق معبود خود ذوب مىشوند كه در سويداى دلشان جز رُخ يار نقش نمىبندد و حاضرند در راه محبت و عشق محبوب خويش، همه دارايى و بلكه هستى خود را ببخشند. براى آنان عالى ترين لذت در ياد خداوند نهفته است و اگر پيوسته به ذكر او مشغول گردند، نه فقط احساس رنج و خستگى نمىكنند، بلكه با ياد خداوند نشاط و قدرت و تحرك مى يابند:
الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً؛(35) همانان كه خدا را [در همه احوال] ايستاده و نشسته و به پهلو آرميده ياد مىكنند، و در آفرينش آسمان ها و زمين مىانديشند [كه:]پروردگارا، اينها را بيهوده نيافريدى.
تقسيم ذكر به ذكر صريح و ضمنى و بيان مصاديقى از ذكر ضمنى
يكى از تقسيماتى كه مىتوان براى ذكر برشمرد، تقسيم آن به ذكر صريح و ذكر ضمنى است. گاهى انسان قصد و غرضش صرفاً اين است كه به خدا توجه كند وغرض ديگرى ندارد. در اين جا با گفتن اذكارى مثل «يا الله»، «يا رحمان»، «يا غفار» و نظاير آنها، يا بدون لفظ و از طريق توجه قلبى، خود را متوجه ذات اقدس حق مىكند. منظورمان از «ذكر صريح» چنين