كسى كه خواهان انس با خدا و ايجاد پيوند دوستى و محبت با خداوند است، بايد آنچه را با زحمت و تلاش به دست آورده و اشياى گران قيمتى را كه به آنها علاقه دارد و دل بستگى مىآورد، به ديگران ببخشد. براى رسيدن به مقام ذكر واقعى، انسان بايد سعى كند دل بسته پست و مقام نگردد و اگر كسى را شايسته تر از خود يافت كه بهتر مىتواند به جامعه خدمت كند، به نفع او از پست و مقام خود كنار رود. هم چنين بايد از توان خود براى خدمت به مردم استفاده كند و اگر فرصتى پيش آمد، حاضر شود از آبروى خود كه ارزشمندترين سرمايه او است، در راه خدا بگذرد. خلاصه اين كه، دوام ذكر مستلزم اين است كه دل به هيچ يك از اين امور نبازد زيرا دلباختگى به آنها هم چون زنجيرى پاى او را مىبندد و جلوى پرواز او به سوى خدا و مقام قرب را مى گيرد.
بررسى امكان توجه دائم به خداوند
گرچه از دوام ذكر مدح و ستايش فراوانى شده است، اما پرسش اين جا است كه تداوم ذكر با كيفيت بالا و عميق چگونه با زندگى روزمره انسان سازگار و قابل جمع است؟ چگونه مىتوان در عين اشتغال به تحصيل و درس و كسبوكار و انجام ساير مسؤوليت ها به ياد خدا نيز بود؟ كسى كه مشغول مطالعه است بايد همه حواس او متمركز در مطالعه باشد و كسى كه به كارهايى مشغول است كه هيچ سنخيتى با عبادت و توجه به خدا ندارد، چگونه مىتواند در عين انجام آن اشتغالات به ياد خدا نيز باشد؟ و اگر جمع بين توجه به خدا با انجام مسؤوليت ها و وظايف روزمره براى عموم مردم ميسّر نيست، چه فايده اى بر مدح و ستايش از تداوم ذكر مترتب مىشود؟