صفحه ٦٠

آثار اِعراض از ياد خدا
1. خودفراموشى:
وَ لاَ تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسيهُمْ أَنْفُسَهُمْ...؛(67) و چون كسانى مباشيد كه خدا را فراموش كردند و او [نيز] آنان را دچار خود فراموشى كرد.
بيمارى خودفراموشى يكى از بيمارى ها و آفت هاى خطرناك روحى است. كسى كه به اين بيمارى روحى مبتلا گردد، حقيقت انسانى خويش را از ياد مى‌برد و فراموش مى‌كند كه در زنجيره جهان هستى ذره اى ناچيز است كه براى تداوم حيات هر لحظه نيازمند فيض و عطاى الهى است. چنين كسى خود را مستقل و بى نياز از غير خود مى پندارد و در دام غرور و خود بزرگ بينى گرفتار مى‌آيد و تصور مى‌كند كه ديگران بايد در خدمت او باشند. ريشه اين بدبختى و گرفتارى اين است كه او خدا را فراموش كرده و در نتيجه از حقيقت انسانى بى بهره مانده است. همان حقيقتى كه در زبان قرآن، قلب ناميده شده است و ظرف ادراك حقايق الهى و صفات عالى انسانى مى‌باشد.
2 و 3. زندگى مشقت بار و نابينايى در آخرت:
وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى؛(68) و هركس از ياد من روى گرداند، در حقيقت، زندگىِ تنگ [سخت]خواهد داشت و روز رستاخيز او را نابينا محشور مى‌كنيم.
كسى كه از ياد خداوند اعراض كند هدف آفرينش و حيات پس از مرگ را نيز فراموش مى‌كند و همه چيز را خلاصه در دنيا مى‌بيند لذا هيچ گاه از