صفحه ١٥

ـ إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ؛(10) بى ترديد، ما اين ذكر [قرآن]را به تدريج نازل كرده ايم، قطعاً نگهبان آن خواهيم بود.
مى‌توان گفت علاقه سببيت و مسببيت بين قرآن و ذكر خداوند باعث شده كه در آيات مذكور، ذكر در مورد قرآن استعمال شود؛ چون آيات قرآن سبب و علت ذكر حقيقى يعنى توجه به خداوند است. با توجه به وجود همين علاقه است كه ذكر در مورد كتاب هاى آسمانى و به خصوص تورات استعمال شده است.
2. وحى:
أَ أُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُوَ كَذّابٌ أَشِرٌ؛(11) آيا از ميان ما ذكر [وحى]بر او القا شده است؟ [نه]بلكه او دروغ گويى گستاخ است.
3. كتاب آسمانى:
وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ إِلاّ رِجالاً نُوحِي إِلَيْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛(12) و پيش از تو [نيز] جز مردانى را كه به آنان وحى مى‌كرديم گسيل نداشتيم. اگر نمى‌دانيد از اهل ذكر [كتاب هاى آسمانى] بپرسيد.
4. خصوص تورات:
وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الاَْرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصّالِحُونَ؛(13) و در حقيقت، در زبور پس از ذكر [تورات]نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.