صفحه ١٢١

و منطقى و با آينده نگرى باشد، نه تنها مفيد، بلكه لازم است. اما وقتى اين عامل از حد بگذرد و به صورت آرزوهاى دور و دراز در آيد، عامل بدبختى و غفلت مى گردد.
6. هواپرستى را نيز بايد از موانع مهم ذكر دانست. خداوند در اين باره مى‌فرمايد:
وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً؛(124) و از آن كس كه قلبش را از ياد خود غافل ساخته ايم و از هوس خود پيروى كرده و [اساس]كارش بر زياده روى است، اطاعت مكن.
كسى كه دچار هواپرستى شده باشد، جز به اشباع شهوات خويش نمى‌انديشد؛ و هواپرستى او را از ياد خدا كه سرچشمه توجه به همه صفات عالى انسانى است محروم مى‌كند.(125)
سازگارى خداپرستى و آخرت گرايى با فعاليت هاى فردى و اجتماعى
اگر گفته مى‌شود كه دنيا پرستى با خدا پرستى در تضاد است و دل بستگى به دنيا باعث غفلت از ياد خدا مى گردد، بدان معنا نيست كه انسان دست از كار و تلاش و فعاليت بكشد و به وظايف شخصى و اجتماعى خود نپردازد و لذايذ و نعمت هاى دنيا را بر خود حرام كند. آنچه مورد نكوهش و موجب غفلت است محبت و دل بستگى به دنيا است. انجام وظايف و تأمين نيازهاى مادى و دنيوى و كار و تلاش، با دل بستگى، عشق و شيفتگى به