صفحه ٦٧

نكته ها:
حاكمان دنيوى براى كسب و حفظ قدرت خود، مرتكب خلافكارى هايى مى شوند، ولى خداوند فرمانروايى است كه همه هستى او را تقديس و تنزيه مى كنند و هيچ ظلمى از او صادر نمى شود.
حمد و ستايش، حقّ كسى است كه از عيب و نقص به دور باشد، لذا اوّل تسبيح خداوند مطرح شده است و سپس ستايش او در نماز نيز تسبيح و حمد، در ركوع و سجود در كنار هم آمده است.
پيام ها:
1- تمام موجودات هستى نوعى شعور دارند و طبق همان شعور، به تسبيح الهى مشغولند. (دريغ كه بعضى انسان ها به خاطر ترك عبادت و تسبيح، وصله ناهمرنگ هستى هستند). «يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ»
2- حكومت خداوند مطلق است و هيچ محدوديتى ندارد. «لَهُ الْمُلْكُ» (حكومت الهى حقيقى است نه مجازى، نه عاريه اى، نه اعتبارى و نه موقّت)
3- در دنيا بسيارى از افرادى كه حكومت و قدرت دارند، مورد انتقادند، ولى خداوند هم قدرت و حكومت دارد و هم مورد ستايش است. «لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ»
4- سرچشمه تمام كمالات اوست و لذا تمام ستايش ها براى اوست. «لَهُ الْحَمْدُ»
5- در دنيا بسيارى از فرمانروايان از حل مشكلات و انجام اصلاحات عاجزند، ولى خداوند، فرمانروايى است كه بر هركارى قادر است. لَهُ الْمُلْكُ ... وَ هُوَ عَلى  كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ
6- قدرت خداوند نسبت به همه هستى يكسان است. (آفريدن يك قطعه سنگ با آفريدن يك سلسله كوه براى او يكسان است، همان گونه كه براى چشم ما، ديدن يك ميخ و ديدن يك كوه يكسان است). «وَ هُوَ عَلى  كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ»