صفحه ٦١٨

مى داند، دين هم به همان فرمان مى دهد. «فَصَلِّ لِرَبِّكَ»
10- چون عطا از اوست: «إِنَّا أَعْطَيْناكَ» تشكّر هم بايد براى او باشد. «فَصَلِّ لِرَبِّكَ»
11- قربانى كردن، يكى از راههاى تشكّر از نعمت هاى الهى است. (زيرا محرومان به نوايى مى رسند.) «وَ انْحَرْ»
12- هر كه بامش بيش برفش بيشتر. كسى كه كوثر دارد، ذبح گوسفند كافى نيست بايد شتر نحر كند و بزرگ ترين حيوان اهلى را فدا كند. «وَ انْحَرْ»
13- رابطه با خداوند بر رابطه با خلق مقدّم است. فَصَلِّ ... وَ انْحَرْ
14- انفاقى ارزش دارد كه در كنار ايمان و عبادت باشد. «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ»
15- شكرِ عطا گرفتن از خدا، عطا كردن به مردم است. أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ ... وَ انْحَرْ
16- نمازى ارزش دارد كه خالصانه باشد، «لِرَبِّكَ» و انفاقى ارزش دارد كه سخاوت مندانه باشد. «وَ انْحَرْ»
17- دشمنان پيامبر و مكتب او ناكام هستند. (كلمه شانِئ اسم فاعل است و شامل هر دشمنى در گذشته و حال و آينده مى شود. اگر مى گفت: «من شانك هو الابتر» تنها كسانى را كه در گذشته دشمنى كرده اند شامل مى شد و اگر مى گفت: «من يشونك هو الابتر» تنها دشمنان آينده را در برمى گرفت. «إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ».)
18- توهين به مقدّسات، توبيخ و تهديد سخت دارد. «إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ»
19- از متلك ها و توهين ها نهراسيم كه خداوند طرفداران خود را حفظ مى كند.  «إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ»
20- زود قضاوت نكنيم و تنها به آمار و محاسبات تكيه نكنيم كه همه چيز به اراده خداوند است. (مخالفان، با مرگ پسر پيامبر و داشتن پسران متعدّد براى خود، قضاوت كردند كه پيامبر ابتر است، ولى همه چيز برعكس شد.) إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ ... إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ

                         «والحمدللّه ربّ العالمين»