صفحه ٢٩٥

در قيامت، گفتگوهاى تلخ و شيرين، سلام يا نفرين، سؤال و توبيخ، انداختن گناه و جرم به گردن ديگران و لعنت به يكديگر بسيار است و گفتگوى مؤمنان با مؤمنان، مجرمان با مجرمان، مجرمان با مؤمنان، و مؤمنان با مجرمان و نيز فرشتگان با مؤمنان و مجرمان در قرآن آمده است.
مراد از اطعام مسكين، يا زكات واجب است كه ترك آن مستوجب دوزخ است و يا آن است كه حتّى اگر زكات پرداخت شد ولى در جامعه گرسنه اى وجود داشت، سير كردن او واجب است و بى تفاوتى نسبت به او، سبب دوزخى شدن مى گردد.
شايد مراد از اطعام مسكين، تمام نيازهاى او باشد نظير پوشاك، مسكن، نه فقط خوراك و غذا.
هم تكذيب قيامت، مقدمه گناه است: «أَ رَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ فَذلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ» «1» و هم گناه، انسان را به سوى كفر و تكذيب مى كشاند: «ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا السُّواى  أَنْ كَذَّبُوا» «2». بنابراين آيه «وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ» هم مى تواند علت كارهاى مجرمين در آيات قبل باشد و هم مى تواند معلول گناهان آنان باشد.
مراد از «يقين» در اين آيه، مرگ است، يا به خاطر آن كه يقينى ترين امر در نزد همه است و احدى در آن شك ندارد و يا به خاطر آن كه در لحظه مرگ تمام حقايق براى انسان كشف مى شود و همه به درجه يقين و باور مى رسند. «حَتَّى أَتانَا الْيَقِينُ»
نمازى كه گاه و بيگاه خوانده شود، انسان را در زمره نمازگزاران قرار نمى دهد. «لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ» يعنى نماز ما استمرار نداشت. در سوره ماعون نيز آمده است: «فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ» «3» و اين چنين نمازى انسان را مشمول شفاعت شافعان قرار نمى دهد. لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ ... فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعِينَ «4» و اين همان حديث معروف امام صادق عليه السلام است كه در آستانه شهادت فرمودند كه بستگانم را حاضر كنيد و خطاب به آنان فرمودند: «لا ينال شفاعتنا من استخف بالصلاة» «5»