صفحه ٢٤٣

جنّ، جايگاهى همچون جايگاه انسان دارد، زيرا هدف از آفرينش او، نظير هدف از آفرينش انسان است. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» «1» من جنّ و انس را نيافريدم مگر براى آنكه عبادت كنند.
مورد امر و نهى و خطاب و عتاب است. «يا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ» «2»*
قدرت انتخاب دارد و لذا گروهى از آنان مؤمن و گروهى كافرند.
از آتش آفريده شده و شيطان از آن جنس است. «كانَ مِنَ الْجِنِّ» «3»
گرچه ما او را نمى بينيم ولى او ما را مى بيند. «إِنَّهُ يَراكُمْ هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لا تَرَوْنَهُمْ» «4»
مى تواند براى اولياى خدا خادم باشد. قرآن مى فرمايد: آنان براى حضرت سليمان كار مى كردند. «يَعْمَلُونَ لَهُ» «5»
تمام امور تعجب آور و ابتكارى، پس از چند روز عادى مى شود ولى قرآن كتاب عجيبى است كه ابدى است و هرگز عادى نمى شود. حضرت على عليه السلام در نهج البلاغه مى فرمايد:
 «لا تفنى عجائبه» «6»
تمام امور تعجب آور از يك زاويه تعجب آور است، ولى قرآن از جهات بى شمارى اين گونه است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «لا تحصى عجائبه» «7» قرآن از زاويه لفظ، محتوى، جامعيّت و هماهنگى با فطرت و نياز بى نظير است.
در حديث مى خوانيم: هر كس با قرآن همنشين شود از جهتى هدايت و كمال رشد مى كند و از جهتى جهالت و ضلالت او برطرف مى شود. «ما جالس احد هذا القرآن الا قام عنه بزيادة او نقصان؛ زيادة فى هدى او نقصان من عمى» «8» در برابر قرآن چند نوع برخورد داريم:
شنيدن و ايمان آوردن: سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً ... فَآمَنَّا
شنيدن و زياد شدن ايمان: «إِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ إِيماناً» «9»