صفحه ٢١٦

روايات زيادى در مورد حرص وارد شده «1» كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم:
 «الحرص لا يزيد فى الرزق» حرص، رزق را زياد نمى كند.
من كثر حرصه ... ذل قدره كسى كه حرصش بيشتر باشد، خوار و ذليل مى شود.
 «رب حريص قتله حرصه» چه بسا انسان حريص كه حرصش او را بكشد.
 «ليس لحريص غناء» حريص، هرگز بى نياز نمى شود.
 «الحرص يرزى بالمروة» حريص، مروّت و جوانمردى خود را از دست مى دهد.
 «الحرص مطية التعب» حرص، بستر رنج هاست.
 «لا حياء لحريص» حريص، به خاطر رسيدن به مال، عفّت و حيا را كنار بگذارد.
 «الحريص الاسير» حريص، اسير است.
 «الحرص علامة الفقر» حرص، نشانه فقر است.
 «الحرص يفسد الايقان» حرص، يقين به مقدّرات الهى را فاسد مى كند.
 «الحرص موقع فى كثير العيوب» حرص، انسان را در عيوب بسيارى قرار مى دهد.
 «لا يلقى الحريص مستريحا» انسان حريص، آسايش و راحتى ندارد.
پيام ها:
1- نشانه حريص بودن دو چيز است: جَزَع به هنگام سختى و بُخل به هنگام كاميابى. «هَلُوعاً إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً»
2- ريشه بسيارى از ناهنجارى ها، حرص و بخل است. جَزُوعاً ... مَنُوعاً
3- انسان بسيار كم ظرفيّت است، با تماس با سختى فرياد مى زند و بخل مى ورزد. مَسَّهُ ... مَسَّهُ 
4- راه نجات از اخلاق ناپسند، مداومت به نماز است. خُلِقَ هَلُوعاً ... إِلَّا الْمُصَلِّينَ 
5- طبع مادّى انسان به سوى حرص و بخل ميل دارد و نماز و ياد خدا آن را مهار مى كند. إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً ... إِلَّا الْمُصَلِّينَ