صفحه ٢٠٢

و امّا كسى كه نامه عملش به دست چپش داده شود، مى گويد: اى كاش نامه ام به من داده نشده بود. و نمى دانستم حسابم چيست؟ اى كاش مرگ پايان كارم بود (و ديگر زنده نمى شدم). دارائى من رفع نيازى از من نكرد. قدرتم از دستم برفت.
 (گفته مى شود:) او را بگيريد و در غل بكشيد. سپس او را در آتش شعله ور وارد بيندازيد. سپس در زنجيرى كه هفتاد ذراع باشد درآوريد. همانا او به خداى بزرگ ايمان نمى آورد و بر طعام دادن به نيازمندان ترغيب نمى كرد.

نكته ها:
 «ذراع» فاصله آرنج تا نوك انگشتان است و در قديم معيارى براى اندازه گيرى بوده است و كلمه «هفتاد» يا به معناى حقيقى است و يا كنايه از زنجير طولانى مى باشد.
 «جحيم» از «جحمة»، به آتش شعله ور گويند.
امام صادق عليه السلام فرمود: اگر يك حلقه از آن زنجيرى كه دوزخيان را با آن به بند مى كشند، بر دنيا نهاده شود، دنيا از شدّت حرارت، ذوب مى شود. «1»
در اين آيه، كفر و بخل و بى تفاوتى نسبت به محرومان در كنارهم آمده است. لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ ... لا يَحُضُ 
گرفتن و بستن و كشاندن و به دوزخ پرتاب كردن، بيانگر نهايت حقارت و ذلت دوزخيان است. خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ... صَلُّوهُ ... فَاسْلُكُوهُ 
پيام ها:
1- مقايسه ميان عاقبت خوبان و بدان، شيوه اى قرآنى براى شناخت بهتر حقايق است. أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ ... أُوتِيَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ 
2- در تربيت و هدايت، بشارت و هشدار در كنار هم لازم است. أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ ... أُوتِيَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ 
3- آگاهى از آينده، گامى براى تصميم گيرى صحيح امروز است. «فَيَقُولُ يا لَيْتَنِي»