صفحه ١٧٦

قرآن، بارها رسول خدا را از پيروى منحرفان با جمله «لا تُطِعْ» «1»* و «لا تَتَّبِعْ» «2»* نهى فرموده است.
براى نجات مردم، دشمن را با تمام ابعادش معرفى كنيد. در اين آيات حدود ده خصلت نقل مى كند كه به خاطر يكى از آنها پرهيز از آنان لازم است، تا چه رسد به اينكه تمام اين خصلت ها در گروه يا فردى باشد.
رهبر جامعه كه مورد اطاعت و پذيرش مردم است بايد سرچشمه نشاط و اميد و وحدت و تقوا باشد و صفاتى همچون عيب جويى، سخن چينى، بخل، تجاوز، خشونت كه هريك عامل دلسردى و تفرقه است در رهبر ممنوع است و در اين آيات، فرمان برى از صاحبان اين خصلت ها نهى شده است.
آيات قران، بارها مورد انواع تهمت ها قرار گرفته است؛ با تعبيراتى از قبيل «أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ» افسانه هاى پيشينيان، «أَضْغاثُ أَحْلامٍ» «3»* خواب هاى پريشان، «أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ» «4»* دروغ هايى كه به خدا نسبت داده شده، «لَقُلْنا مِثْلَ هذا» «5» سخنانى كه ما نيز مثل آن را مى توانيم بگوئيم، «يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ» «6» انسانى اين حرف ها را به او ياد داده، «أَعانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ» «7» گروهى پشت پرده به او كمك مى كنند.
در روايات مى خوانيم: خداوند به حضرت شعيب فرمود: من جمعيّت صد هزار نفرى را گرفتار قهر خود مى كنم با اينكه چهل هزار نفرشان بد و شصت هزار نفرشان خوبند و اين به خاطر آن است كه خوبان غيرت دينى ندارند و با گناهكاران مداهنه مى كنند. «8»
مخفى نماند آنچه مورد انتقاد است سازش از موضع ضعف است كه نامش مداهنه است ولى كوتاه آمدن از موضع قدرت كه نامش مداراست مانعى ندارد، نظير پدرى كه به خاطر رعايت حال كودكش آهسته راه مى رود.