صفحه ١٤٧

3- حكومت هاى دنيا، جزيى، موقّت و محدود است و لذا بركت گسترده اى ندارد. «تَبارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ»
4- تقدير مرگ و حيات، جلوه اى از حاكميّت مطلق خداوند است. بِيَدِهِ الْمُلْكُ ... خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ
5- حاكمان دنيايى، در همه امور قدرت ندارند، ولى خداوند حاكم و بر همه چيز قادر است. «بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَ هُوَ عَلى  كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ»
6- مرگ به معناى فنا و نابودى نيست، بلكه امرى وجودى است كه آفريده شده و آن انتقال از اين دنيا به دنياى ديگر است. «خَلَقَ الْمَوْتَ»
7- آفرينش مرگ، آزمايشى براى ظهور صبر، و آفرينش حيات، آزمايشى براى ظهور شكر است. «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ»
8- آفريده ها همه هدفمندند و هيچ چيز، عبث آفريده نشده است و خداوند انسان را براى تكامل انتخابى آفريده است. «لِيَبْلُوَكُمْ»
9- جوهره انسان در لابلاى گرفتارى ها و تلخ و شيرينى ها روشن مى شود. «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ»
10- آزمايش الهى براى مشخص شدن علم خداوند نيست، زيرا او همه چيز را از قبل مى داند؛ بلكه براى آن است كه عملى از ما صادر شود. «لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا» (مثل استادى كه معلومات شاگردش را مى داند، ولى او را امتحان مى كند تا استحقاق نمره شاگرد جلوه كند.)
11- ملاك عمل، كيفيّت است نه كميّت. «أَحْسَنُ عَمَلًا» (نه «اكثر عملا»)
12- آزمايش الهى هميشگى وبراى همه است. «لِيَبْلُوَكُمْ» (نشان استمرار است)
13- به خوب بودن كار، قانع نباشيم، بايد بهترين كار انجام شود. «أَحْسَنُ عَمَلًا»
14- تنها حكومت و قدرت خدا شكست ناپذير است. بِيَدِهِ الْمُلْكُ ... قَدِيرٌ ... هُوَ الْعَزِيزُ
15- عزّت و قدرت خداوند همراه با رأفت و رحمت است. «الْعَزِيزُ الْغَفُورُ»
16- از شكست در آزمايش هاى الهى مأيوس نشويد، كه او بخشنده است. «الْغَفُورُ»