صفحه ٥١

از ديگر دلايل اهميت ذكر خدا اين است كه ذكر و ياد محبوب، محبت آفرين است و انسان هرچه بيشتر دوستش را ياد كند محبت او در اعماق دلش راسخ تر و پايدارتر مى‌شود. اگر ما خداوند را بيشتر ياد كنيم و اشتغال به ذكر او را در گستره زندگيمان فراگير سازيم، محبت او در قلبمان ريشه دار مى گردد و اين دوستى و عشق، مانع از انجام كارهايى مى‌شود كه خشم محبوب را فراهم مى‌آورد.
اكنون با توجه به اين اوصاف، آيا خسارتى بالاتر از غفلت از خدا و آخرت وجود دارد؟ و آيا فرجامى‌اسف بارتر از آن تصور مى‌شود؟ اميرالمؤمنين(عليه السلام)درباره سرانجام غفلت مى‌فرمايند:
مَنْ غَفَلَ غَرَّتْهُ الاَْمانِىُّ وَأَخَذَتْهُ الْحَسْرَةُ إِذَا انْكَشَفَ الْغِطاءُ وَ بدا لَهُ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ يَكُنْ يَحْتَسِبُ؛(46) كسى كه غافل گشت، آرزوها او را مغرور مى‌كند و وقتى روز قيامت آشكار گشت و پرده كنار رفت ندامت و پشيمانى او را فرا مى گيرد و از مجازات و كيفر الهى چيزى براى او آشكار مى گردد كه گمانش را نمى‌برد.
هم چنين حسن بصرى روايت مى‌كند كه روزى آن حضرت(عليه السلام)به بازار بصره آمدند و مردم را غرق در معامله و خريد و فروش ديدند، از ديدن آن وضع به شدت گريستند و فرمودند:
اى بندگان دنيا و عمله هاى دنيا پرستان، اگر روز را به خريد و فروش و قسم خوردن و قرارداد مشغوليد و شب در بستر استراحت مى‌كنيد و با غفلت از آخرت به سر مى‌بريد پس چه زمانى براى آخرت زادوتوشه بر مى‌داريد، و چه وقت در مورد معاد تفكر مى‌كنيد؟(47)