صفحه ٤٦

ذى قيمتى است و بحمدالله شيعه مفتخر به چنين شعورى است، ولى توجّه به حقيقت نورى زهراى اطهر (س) آن چنان پنهان است كه به راحتى در اختيار همه ى شيعيان قرار نمى گيرد، بايد روحانيتِ خاصى در انسان حاصل شود تا آماده ى فيض چنين اعتقادى گردد. شايد از طريق آشنا شدن با رواياتِ بيشتر در اين مورد و تدبّر در آن روايت، قلب ها آرام آرام بتواند به آن مقام منيع نظر كند.

مقام فاطمه (س) در غامض علم الهى
امام عسكرى (ع) به نقل از پدران بزرگوارشان مى فرمايند كه رسول الله (ص) فرمودند: «هنگامى كه آدم و حوّا داخل بهشتِ فردوسِ اعلى شدند، چشمشان به خانمى افتاد كه بر بساطى از بساطهاى بهشت نشسته و بر سرش تاجى از نور و در دو گوشش دو گوشواره از نور بود و از نور جمالش بهشت ها نورانى است، آدم پرسيد: محبوبم جبرائيل! اين خانمى كه بهشت ها از نور جمالش برافروخته و نورانى است، كيست؟ جبرائيل گفت: او فاطمه، دختر محمّد، پيامبرى از فرزندان تو است كه در آخرالزمان مى آيد. سپس آدم پرسيد: اين تاجى كه بر سرش هست، چيست؟ عرض كرد: شوهرش على بن ابى طالب است، پرسيد: دو گوشواره اى كه بر دو گوشش آويخته شده چيست؟ عرض كرد: دو فرزندش حسن و حسين هستند. سپس آدم فرمود: محبوبم جبرائيل! «أَخُلِقُوا قَبْلي»؛ آيا ايشان قبل از من خلق شده اند؟ عرض كرد: «هُمْ