صفحه ٦٨

ابعادى از انسان رشد كرده باشد تا امكان درك حقيقت آن حضرت برايش ممكن گردد. لذا بنده ابتدا در باره ى ابعاد متفاوت ادراكى انسان صحبت مى كنم تا إن شاءالله عزيزان آمادگى لازم را براى طرح اصل موضوع به دست آورند.

واقعيات عالَم
همه مى دانيم كه واقعيت هاى عالم دوگونه است؛ واقعيات «ظاهرى و محسوس»، و واقعيات «پنهان و معقول». به حقايقى كه قابل ديدن و حس كردن هستند، «عالم شهادت» و به واقعيت هايى كه ديدنى نبوده، ولى هستند، «عالم غيب» مى گويند. ارتباط با عالم غيب نياز به شرايطى دارد. ممكن است كسانى به كمك عقل بفهمند كه حقايقى هست، اما از طريق عقل با آن حقايق روبه رو نمى شوند مگر روح هاى رياضت كشيده و زحمت كشيده و پروريده شده توسط خداوند كه خداوند چشم قلب آن ها را باز كرده، آن ها حقايق بالاتر از محسوسات را مى يابند و شهود مى كنند. توجه داشته باشيد كه بين «شهودكردنِ» حقايق و «فهميدنِ» حقايق تفاوت است. چون در فهميدن حقايق؛ عقل انسان مفهوم حقايق را درك مى كند ولى در شهود حقايق؛ قلب انسانى با خودِ حقيقت روبه رو و مأنوس مى شود.
بايد عزيزان بدانند چيزهايى در عالم هست كه يافتن آن ها و ارتباط مستقيم با آن ها احتياج به تلاش بيشترى دارد، آن هم نه از نوع تلاش هاى دنيايى و حسّى، بلكه تلاش هاى عقلى و قلبى؛ لذا براى ارتباط با آن