صفحه ٦٩

حقايق، همّتى برتر از همّت هاى معمولى نياز هست. وقتى شما ارتباط با خداوند را در نظر بگيريد، مى بينيد كسى كه برتر از حسّ خود سير كرده، خداوند را يافته است ولى كسى كه همّت خود را جلوتر از ارتباط با عالم محسوس نبرده، نتوانسته است متوجّه ى وجود خداوند شود، چه رسد به اين كه با او ارتباط برقرار كند. چون خداوند متعال حقيقتى است كه در عين اين كه «هست»، روح هاى متعالى، يعنى روح هاى آزادشده از پراكندگى ها و روزمرگى ها و آشفتگى ها، مى توانند او را بيابند و به مقام لقاء الهى برسند، چون هستى خداوند آن نوع از هستى نيست كه از طريق حسّ در دسترس انسان ها قرار بگيرد.
انسان براى فهم و درك و شهود حقايق غيبى ابعادى دارد كه آرام آرام مى تواند آن ابعاد را رشد دهد و به كمك آن ها، با حقايقى برتر از عالم محسوس ارتباط برقرار كند. به عبارت ديگر انسان استعدادهاى برترى دارد كه به كمك آن استعداد مى تواند عوالم متعالى را درك كند، همان طور كه به كمك حواس پنجگانه، عالم حس و محسوسات را درك مى كند، و چون قوّة حس به راحتى در دسترس انسان است، محسوسات نيز به راحتى در اختيار انسان قرار مى گيرد و مى تواند با آن ها ارتباط برقرار كند، ولى بعضى از ابعاد و استعدادهاى انسان به راحتى در اختيار او نيست و براى او جنبه ى بالقوه دارند و با رياضت هاى عقلى و قلبى به فعليت مى آيند و در اختيار انسان قرار مى گيرند، در همين راستا، عالم هستى هم داراى حقايق و واقعيت هايى است كه راحت در اختيار انسان قرار