صفحه ١٤٨

جواب حسّ خود را بدهيد با اين كه مى دانيد نور هست و از ساحت ديگرى به آن مى نگريد و آن را مى يابيد.
در مورد برخورد با راز بايد بدانيم كه اگر نگاه مان را درست كنيم با آن مواجه مى شويم ولى بايد متوجه باشيم همان طور كه نورها را با ساحتى غير از ساحتى كه ديوار را مى بينيد، مى يابيد، حقايق عالم را نيز با ساحت ديگرى بايد ديد و از آنجايى كه حقايق محدوديت زمانى و مكانى ندارند و مجرداند خودشان خودشان را نشان مى دهند، به شرطى كه بتوانيم به آن ها نظر كنيم. اگر شما از من بخواهيد اين نورى را كه در اتاق هست به شما نشان دهم، نمى توانم اين كار را بكنم اما مى توانم بگويم: نگاه كنيد تا ببينيد. «راز» را هم كسى نمى تواند به كسى نشان دهد، فقط مى تواند متذكّر آن باشد تا او با ساحت مناسبِ نظر به آن راز، به آن نظر كند و آن را بيابد. همان طور كه مى توان متذكّر نور شد.

راز؛ خودش، خودش را نشان مى دهد
همه ى عرض بنده آن است كه براى ديدن راز، روحِ رازبين بايد در ميان آيد و بايد خود را از حجاب كثرات و اصالت دادن به ماهيات آزاد كرد تا خودش ظهور كند. اگر بفهميم فاطمه و پدر فاطمه و همسر و فرزندان فاطمه (ع) راز هستند و قبل از خلقت آدم (ع) در عالم حاضر بوده اند و بتوانيم خود را آماده كنيم تا با ساحتى مناسبِ نظر به راز، به آن ها بنگريم، آن ها خودشان، خودشان را به ما نشان مى دهند، مثل نور كه خودش خودش را مى نماياند. شما اين ديوار را با نور مى بينيد، اما نور را با