صفحه ١٧٩

باشد كه در آن مرز بين ايمان به حقايق قدسى و اسلام كاسب كارانه، تا قيامت در آن ترسيم شده باشد؟!

فهم فاطمى
اعتراض فاطمه زهرا (س) به حذف على (ع)، اعتراض به انديشه اى است كه به خود اجازه مى دهد اسلام را به زعم خود تصحيح كند و سيره ى رسول خدا (ص) را كه حقيقتاً امرى قدسى بود، پشت سر بگذارد و اين آغاز فراموش كردنِ معنويت است و فاطمه (س) با آن بصيرت آسمانى خود اصل قضيه را خوب متوجه شد و لذا جبهه اى با مشخصه ى مقدس دانستن قرآن و سنت در مقابل سكولاركردن دين و ديندارى گشود تا جوانه هاى قرائت هايى كه بسيارى از ابعاد دين را ناديده مى گيرند بر اسلام بخشكاند.
فاطمه (س) نمى تواند ساكت بنشيند تا احترامش محفوظ بماند و نگاهى كه سيره ى رسول خدا (ص) را عصرى مى داند و مدعى است دوره ى آن حضرت گذشته است، عدالت و معنويت سكولارشده را جايگزين عدالت و معنويت حقيقى بكند.
بعد از رحلت رسول خدا (ص) كسانى به ميدان آمدند كه شخصاً مذهبى بودند ولى شخصيتاً مذهبى نبودند و در عين رعايت آداب دين، نسبت به همه ى آموزه هاى دين آگاهى لازم را نداشتند و به زعم خود عزم اصلاح اسلام را در سر مى پروراندند، همان طور كه در زمان رسول خدا (ص) به آن حضرت امر و نهى مى نمودند و اين همان خط لائيك سازى بود كه امروز جهان اسلام به آن گرفتار است و زهراى مرضيه (س) از ابتدا متوجه آن بود