صفحه ١٥٩

آفات غفلت از حساسيت هاى معنوى
همان طور كه مى دانيد، مردم عربستان قبل از اسلام اين قدر فقير بودند كه هسته ى خرما را آرد مى كردند و با آن نان مى پختند. آرد هسته ى خرما طورى است كه وقتى آن را خمير مى كنند، مثل خميرِ گندم نيست كه خودش را بگيرد. به همين خاطر زن هايى كه موهايشان بلند بود، موهاى سرشان را مى چيدند و با خميرِ آردِ هستة خرما مخلوط مى كردند تا خميرها خودش را بگيرد، به طورى كه به شپش خواران مشهور شده بودند، چون موهايشان را كه با آردِ هسته ى خرما مخلوط مى كردند، شپش هم داشت. حضرت در اين خطبه در اشاره به آن زندگى مى گويند كه آب گنديده و لجن مى خوردند در حالى كه اسلام آمد و از آن زندگى نجاتشان داد و با آمدن اسلام حتى از نظر دنيايى كارشان به جايى رسيد كه به عنوان مثال، طلحه و زبير وقتى از دنيا رفتند، تبر آوردند و طلاهايشان را براى تقسيم ارث تكه تكه كردند، با اين كه خداوند براى زندگى معنوى آن ها بيش از اين ها شرايط را فراهم كرد، ولى از يك طرف فريب دنيا را خوردند و از طرف ديگر نور و پيام فاطمه (س) را كه متذكر فضاى فريب كارى شد به چيزى نگرفتند.
به كمك اسلام و به كمك جانبازى هاى حضرت على (ع) اسلام حاكم شد و پيرو آن امنيت به وجود آمد و آبادانى به جامعه برگشت تا زمينه ى تعالى معنوى فراهم شود ولى متأسفانه با چشم برداشتن از على (ع) گرفتار رفاه زدگى شدند همان طور كه امروز وقتى چشم از آسمان برداشتيم زندگى زمينى برايمان زيبا جلوه كرد. وقتى شعور ديدنِ فاطمه (س)