صفحه ١٦٠

و پيام او از جامعه اى رفت دنياطلبى و حزب بازى مى آيد و فاطمه زهرا (س) اين خطر را مى ديد و به همه ى بشريت نماياند و اين نگاه زهراى مرضيه (س) در شخصيت آسمانى او ريشه دارد، همان طور كه ريشه ى سياست مدارى فرزندش حضرت روح الله «رضوان الله تعالى عليه» در عرفان و شب زنده دارى او نهفته است. راستى چرا عده اى بعد از رحلت رسول خدا (ص) رفاه در زندگى زمينى آنچنان در چشم شان جاى باز كرد كه همه ى همت خود را در دنيادارى قرار دادند؟ آن قدر وضع دنيايشان بعد از رحلت رسول خدا (ص) رونق پيدا كردكه خود شخص در مدينه زندگى مى كرد در حالى كه غلامانش روى هزاران جريب زمين در عراق و مصر كار مى كردند و فقط كيسه هاى طلا براى او مى آمد. كسى كه تمام مقصدش را در به دست آوردن همين پول ها قرار داده، آيا مى تواند دغدغه ى حذف حاكميت على (ع) را داشته باشد؟
فاطمه زهرا (س) چه چيز مى ديدند كه راضى به حاكميتى كمتر از حاكميت على (ع) نبودند و چرا مردم تا آن حدّ كه لازم بود در آن زمان بصير نبودند و از فاطمه (ع) پيروى نكردند؟ چه چيزى مدّنظر مردم بود كه اعتراض فاطمه (س) را نفهميدند؟ آيا جز اين بود كه مردم گمان مى كردند بدون ارتباط با آسمانِ معنويت مى توان در زمين زندگى كرد؟ و غم اصلى فاطمه (س) نيز همين بود كه چرا مردم متوجه چنين خطرى نيستند كه اگر دين گرفتار انواع تعلق هاى زمينى شد دين داران در ظلمات زمين به تجارت پيشه گانى تبديل مى شوند كه به دنبال قدرت اند و به عقب برمى گردند و گرفتار ايست مغزى گشته و در نهايت مدعى مى شوند: با