وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمّا يَعْرِشُونَ ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً؛(88) و پروردگار تو به زنبور عسل وحى كرد كه از پاره اى كوه ها و از برخى درختان و داربست هايى كه انسان ها مىسازند، خانه هايى براى خود قرارده، سپس از همه ميوه ها بخور و راه هاى پروردگارت را بپوى.
3. به معناى وحى رسالى و تشريعى. مخاطب اين وحى تنها پيامبران هستند كه آيات تشريعى الهى به آنان ابلاغ مى گردد و ديگران توفيق شنيدن اين وحى را ندارند و اگر هم شنونده اين وحى باشند، گيرنده آن محسوب نمىشوند؛ چنان كه امير مؤمنان(عليه السلام) در خطبه قاصعه تلويحاً، از قول پيامبر(صلى الله عليه وآله)، خود را شنونده وحى معرفى مىكنند:
إِنَّكَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرى مَا أَرى إِلاَّ أَنَّكَ لَسْتَ بِنَبِىٍّ وَ لكِنَّكَ لَوَزِيرٌ وَ إِنَّكَ لَعَلى خَيْر؛(89) اى على، تو آنچه را من مىشنوم مىشنوى، و آنچه را من مىبينم مىبينى، جز اين كه تو پيامبر نيستى، بلكه وزير من هستى و بر[طريق]خير [وصلاح]هستى.
4. به معناى الهام و يا القاى به قلب. در اين نوع وحى، شخص بدون اين كه القا كننده را ببيند يا تحت آموزش قرار گيرد، مطلبى را از بيرون دريافت مىكند. گاهى اين دريافت از مصدرى نورانى و الهى است، و آن در صورتى است كه نفس به جهت پاكى و طهارت و نورانيت معنوى به مقامىبرسد كه شايستگى دريافت حقايق از سوى موجودات برتر معنوى و اولياى خدا و حتى مقام ربوبى را پيدا كند. در اين جا علو و برترى روح سبب