صفحه ١٣

مثلاً مى گويند: «هنگامى‌كه بدانى دوستت احتياج به يارى و كمك دارد و او را كمك نكنى، فراموشش كرده اى». در اينجا نه اينكه واقعاً او را از ياد برده باشيد، ولى چون «به ياد او نبودن» اثرى را به دنبال ندارد، مثل اين است كه فراموش كرده اى».(7)
روشن شد كه ذكر و ياد در جايى به كار مى‌رود كه دل انسان متوجه چيزى باشد؛ خواه انسان به چيزى كه قبلاً توجه نداشت توجه يابد، و يا اين كه پس از فراموشى چيزى كه قبلاً به آن توجه داشت، مجدداً به آن توجه يابد. گاه نيز به اين صورت است كه پس از غفلت از چيزى، از حالت غفلت خارج مى گردد و مجدداً به آن توجه مى يابد. البته براى صدق مفهوم «ذكر» ضرورتاً لازم نيست كه غفلت و نسيان و فراموشى بر آن مقدم گردد، بلكه ذكر و ياد در مورد مطلق هوشيارى و استحضار و توجه نيز به كار مى‌رود.
بيان اين نكته لازم است كه در سوره كهف، قبل از آيه وَاذكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ... خداوند به پيامبر(صلى الله عليه وآله) دستور مى‌دهد كه هرگز نگو من فلان كار را فردا انجام مى‌دهم و حتماً در جايى كه از آينده خبر مى‌دهى، جمله «إِلاَّ أَنْ يَشَآءَ اللَّهُ؛ مگر اين كه خدا بخواهد» را ذكر كن. اين توصيه از آن جهت است كه هيچ كس و حتى پيامبر(صلى الله عليه وآله)هرگز در مقام تصميم گيرى مستقل نيست و اگر خداوند نخواهد، كسى توانايى بر انجام كارى ندارد.
نكته ديگر در آيه وَ اذكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ...، مسأله «نسيان پيامبر(صلى الله عليه وآله)» است كه در آيه بدان اشاره شده است. اين جا اين سؤال مطرح مى‌شود كه مگر پيامبر معصوم نبود و مگر طبق اعتقاد ما و بر اساس آنچه از ادله