صفحه ٣٩

آن لحظه «يا اللّه» نيز بگويد، در واقع صفت رازقيت خداوند را در نظر گرفته است؛ چون او ابتدا صفت رازقيت خداوند را تصور كرده و همان صفت انگيزه توجه به خداوند شده است. هم چنين، ساير نيازهاى انسان هريك انگيزه براى توجه به اسم خاصى از اسماى الهى را پديد مى‌آورند.
پس با توجه به انگيزه هاى مادى و معنوى و سطح توجهى كه انسان به خداوند دارد، گونه ها و مراتب ذكر شكل مى گيرد. دراين بين، پايين ترين مراتب ذكر مواردى است كه انگيزه ها و نيازمندى هاى دنيوى زمينه ذكر خداوند را فراهم آورده است. در آغاز، نوعاً انسان از مسير نيازهاى مادى به خداوند توجه مى يابد. مثلاً وقتى به بيمارى و مشكلى گرفتار مى‌شود، فطرتاً به خداوند توجه پيدا مى‌كند و با توسل و نيايش و راز و نياز به درگاه خدا، از او مى‌خواهد كه مشكلش را مرتفع سازد. گرچه چنين ذكر و عبادت و توجهى كه با انگيزه مادى انجام پذيرفته با عبادت و ذكر اولياى خدا تفاوت اساسى دارد، اما نبايد آن را ناديده گرفت؛ چون همين انگيزه ها نيز بين ما و خداوند پيوند ايجاد مى‌كنند و باعث مى‌شوند انسان از خداوند و توجه به او غافل نگردد. چيزى كه هست بايد متوجه باشيم كه با اين انگيزه هاى مادى و دنيوى در آغاز راه قرار داريم و به اولين و پايين ترين مراتب ذكر خداوند رسيده ايم.
عالى ترين و نقش آفرين ترين مراتب ذكر مربوط به مواردى است كه انگيزه هاى معنوى و نيازهاى اخروى باعث توجه به خداوند شده اند. وقتى انسان مى‌نگرد كه زندگى بى انتهايى در پيش دارد كه كاستى هاى جهان ماده ـ نظير بيمارى، ندارى و گرفتارى هايى كه او را رنج مى‌دهند ـ در برابر گرفتارى ها و عذاب هاى آن بسيار ناچيز و بى مقدار هستند، در مى يابد كه