صفحه ٣٧

بين انبوه آن تصاوير اندكى ـ و آن هم شايد! ـ به خداوند اختصاص دارد. به واقع ما در نماز و عبادت خود به هر چيز و هر كس توجه داريم جز خداوند و معبود خويش و هركسى به خانه دل ما وارد مى‌شود جز صاحب خانه. اين رسوايى بزرگى براى انسان است. براى رهايى از اين رسوايى، بايد بكوشيم كه در هنگام ذكر و نماز، دل خود را از پراكنده گرايى باز داريم و به تدريج قدرت تسلط بر نفس و قلب خويش را پيدا كنيم. در اين صورت مى‌توانيم به توجهمان به خداوند تمركز و عمق بخشيم.
حتى كسانى كه به كارهاى باارزش و بااهميتى چون تحصيل علم اشتغال دارند ـ و چه بسا به دليل شدت علاقه به كسب علم، پيوسته و در همه حال به مطالب علمى‌مى انديشند و حتى در خواب نيز مطالب علمى‌براى آن‌ها تداعى مى‌شود ـ نبايد شدّت علاقه به علم و پرداختن به آن، سبب شود كه از توجه به ساير ابعاد وجودى خود و از ذكر و توجه به خداوند غافل گردند. عالم بايد در كنار تحصيل علم به خودسازى و فزونى بخشيدن به توجهات معنوى خود به خداوند نيز بپردازد و در اين صورت است كه مى‌توان گفت تحصيل علم براى خدا و برخوردار از اخلاص است و نتايج ارزشمندى بر آن مترتب مى گردد و خدمت به اسلام به حساب مى‌آيد و به وجود انسان بركت مى‌بخشد. در غير اين صورت، بيم آن مى‌رود كه شخص عالم بى عمل گردد. طبيعى است كه وقتى اين شجره خبيثه در دلش ريشه دواند، هستى او بر باد مى‌رود و از آن پس دلش لياقت توجه به خداوند را نخواهد داشت؛ چه رسد كه توجه عميق به خداوند پيدا كند!