نيست و در حوزه توجه ها و محبت هاى دنيوى، نمونه هاى فراوانى نظير آن يافت مىشود. فراوانند كسانى كه علاقه و محبت شديدى به كسى دارند و در عين اشتغال به امور مختلف زندگى، در همه حال به ياد او هستند و فراموشش نمىكنند. از اين رو توجه هم زمان به چند چيز امرى غيرممكن نيست. آنچه ميسّر نمىشود داشتن توجه تام به چند چيز متفاوت و مستقل از هم است. البته براى افراد عادى حتى تمركز يافتن در يك چيز نيز بسيار دشوار است و با رياضت و تمرين زياد و مداوم است كه بر اين كار قادر مى گردند. براى افراد عادى بسيار دشوار است كه حتى دو ركعت نماز با حضور قلب كامل بخوانند و از آغاز تا انجام آن هيچ توجهى به غير خداوند نداشته باشند.
در هر صورت، توجه به خداوند در همه حالات به اين معنا نيست كه انسان در كنار انجام كارهاى خود توجهش كاملا متمركز در ياد خدا باشد، بلكه براى ما همين حد كفايت مىكند كه چون كسى كه عزيزى از دست داده و او را فراموش نمىكند، ما نيز خدا را فراموش نكنيم و فعاليت ها و كارهاى روزمره مانع توجه ما به خداوند نگردد. البته نبايد فراموش كنيم كه رسيدن به اين مقصود نيازمند تلاش و تمرين است. هم چنين بايد توجه داشته باشيم كه بين حالات روحى و مراتب كمال انسانى تعامل وجود دارد. به ياد خدا بودن و توجه به او موجب كمال و رشد روح و نفس انسان مى گردد؛ از سوى ديگر هرچه درجه كمال نفس بيشتر شود كميّت و كيفيت توجه به خداوند نيز بالاتر مىرود. باز اين مرتبه بالاتر توجه، مرتبه بالاترى از كمال نفس را به همراه مىآورد؛ و به همين ترتيب اين تأثير و تأثر متقابل ادامه مى يابد. وقتى انسان در صدد انجام وظايف خويش برمىآيد