صفحه ٨١

خداوند ندارد، بلكه با صرف نظر از اين كه خدايى وجود دارد يا خير، پرسش ما اين است كه آيا شما واقعاً معتقديد چيزى به نام طبيعت وجود دارد كه من و شما را به وجود مى‌آورد و حقوقى هم به ما عطا مى‌كند و مى‌گويد: برويد از اين حقوقى كه به شما داده‌ام استفاده كنيد؟! آيا عقل شما مى‌پذيرد كه موجودى به نام طبيعت انسان در يك كره ديگر يا در اعماق درياها يا در اعماق زمين هست كه اين انسان‌ها را مى‌آفريند و حقوقى هم برايشان معين مى‌دارد؟ گمان نمى‌كنم هيچ انسان عاقلى بتواند چنين ادعايى را بپذيرد. لااقل اين است كه هيچ دليلى بر اثبات اين مدعا وجود ندارد و از نظر علمى قابل اثبات نيست. در هر حال به نظر مى‌رسد بى‌پايه بودن چنين ادعايى روشن و واضح باشد. بنابراين، حتماً بايد به دنبال توجيهى براى مكتب طبيعت‌گرايانه در حقوق باشيم كه تا حدى منطقى و معقول جلوه كند. حسن ظن ما به انديشمندان متعددى كه از چنين نظريه‌اى جانبدارى كرده‌اند ايجاب مى‌كند كه معنايى نسبتاً قابل قبول براى اين نظريه در نظر بگيريم.
معنايى كه تا حدى قابل قبول باشد اين است كه اگر بناست انسان روى كره زمين زندگى كند، اقتضاى طبيعت انسان، يعنى آنچه انسانيت و وجود انسان به آن بستگى دارد، اين است كه حيات خود را حفظ كند، حق داشته باشد غذا بخورد و از سرما و گرما خودش را حفظ كند. اين اقتضاى طبيعت انسان است؛ يعنى اگر يك انسان اين كارها را نكند، اين فرد از طبيعت و ماهيت انسان باقى نمى‌ماند. انسان بودن انسان، از آن جهتى كه يك موجود مادى است و زنده است و روح دارد، چنين اقتضائاتى دارد. اگر اين حقوق را براى انسان قايل نشويم، ديگر نمى‌تواند زنده بماند و به حيات خود ادامه دهد و كمالات متناسب با خودش را كسب كند. اين معنا از حقوق طبيعى، برخلاف آن معناى اول، معنايى است كه جاى تأمل دارد و مى‌توان پيرامون آن بحث كرد.
اولين سؤالى كه اين جا مطرح مى‌شود راجع به حدود اين حقى است كه طبيعت، به اين معنا به انسان‌ها مى‌دهد؛ مثلا اگر طبيعت انسان اقتضا مى‌كند كه بتواند و حق داشته باشد غذا بخورد، آيا اين بدان معناست كه هر غذايى را بتواند بخورد؟ آيا آن غذا از هر راهى تهيه شده باشد انسان به مقتضاى حق طبيعى خود، حق استفاده از آن غذا را دارد؟ يا اين كه طبيعت انسان فقط اجمالا اين حق را براى او ايجاد مى‌كند كه مى‌تواند غذا بخورد، اما اين كه اطلاق داشته باشد و حق استفاده از هر غذايى و به هر شكلى را به انسان بدهد، چنين چيزى را اثبات