فيض و رحمت خداوند مىگردد. از آنجا كه خداوند منشأ رحمت مطلق و بىپايان است و وجودش خير محض و مطلق است، اراده او بهگونهاى تعلّق مىگيرد كه خير بيشترى حاصل شده، رحمت افزونترى شامل موجودات گردد. برخى رحمتهاى خداوند از نوع «رحمت رحمانيه» است كه بدون هيچ شرط خاصى به هر موجودى به تناسب ظرفيت وجودى آن اضافه مىشود. برخى ديگر از رحمتهاى خداوند، از نوع «رحمت رحيميه» است و افاضه آن در گروِ اعمال اختيارى خود انسانها است. از اين رو، انسانها مكلّف به انجام كارهاى خير مىشوند تا استعداد دريافت رحمت بيشترى را پيدا نمايند. همچنين اگر از امورى نهى مىشوند، براى اجتناب از امورى است كه اگر از آنها اجتناب نكنند استعداد درك رحمت را از دست خواهند داد و ظرفيت پذيرش «رحمت رحيميه» فراهم نخواهد شد.
4. اختيارى بودن كمال انسان
در بين مخلوقات خداوند، «انسان» از آن دسته موجوداتى است كه داراى قدرت انتخاب و اختيار است و خودش مىتواند مسير زندگى را با اراده خويش معين كند و از اين طريق، استعداد درك رحمتهاى الهى و يا استعداد درك عقاب الهى را پيدا نمايد. خداوند براى اينكه عالىترين و كاملترين مخلوق را كه مظهر همه اسما و صفات خودش است بيافريند، انسان را خلق كرد و به او اراده آزاد و قدرت اختيار و انتخاب داد تا در او زمينه خلافتِ الهى فراهم گردد. فرشتگان، اراده و اختيار و قدرت انتخاب ندارند و مسيرشان يك سويه است. غذاى آنان و عامل بقاى ايشان، همان تسبيح و تقديسى است كه انجام مىدهند: طَعَامُهُمْ التَّسبِيحُ(170)؛ غذاى ايشان (فرشتگان) تسبيح خدا است. فرشتگان برخلاف انسان قدرت بر انجام معصيت ندارند. راه و مسير عمل ايشان دو سويه نيست تا با انجام عمل خير، مستوجب رحمت و در صورت انجام محرمات مستوجب عذاب گردند. آنان هميشه بندگى خدا مىكنند و در راهى جز اطاعت محض از خدا قدم نمىگذارند.
در آفرينش خداوند، جاى موجودى خالى بود كه داراى قدرت انتخاب باشد و خودش راه خير يا راه شر را انتخاب نمايد. چنين موجودى شايسته خلافت الهى است و فرشتگان شايستگى جانشينى خدا را نداشتند. از اين رو خداوند به فرشتگان فرمود كه اراده كردم