صفحه ٢٤٥

جلسه هيجدهم: حق كرامت انسان (1)

 1. مرورى بر مباحث پيشين
سخن در باب ريشه حقوق و خاستگاه حق بود. على‌رغم تلاش‌هاى فراوانى كه در طول تاريخ صورت پذيرفته، هنوز يك بيان عقلانى و منطقى در مورد منشأ پيدايش حقوق ارايه نشده است؛ هر چند در اين باره انديشمندان بزرگ از ملل و اديان گوناگون بحث‌هاى زيادى نموده‌اند. آنچه امروزه در دنيا شايع بوده و بيشتر مورد قبول واقع گشته «حقوق پوزيتيويستى» است و آن به اين معنا است كه مردم با توافق خويش اين حقوق را پذيرفته‌اند و اعتبار آن نيز با رأى و پذيرش مردم است. اين ديدگاه داراى اشكالاتى بود كه بدان اشاره شد. آن‌گاه ديدگاه اسلام را در مورد خاستگاه حقوق بيان كرديم كه اين ديدگاه داراى اساس و ريشه عقلانى و منطقى بود. نظريه ديگر درباره منشأ حقوق، نظريه طرفداران حقوق طبيعى بود كه توضيح و نيز نقد آن گذشت. كلاًّ آنچه به عنوان حقوق طبيعى يا فطرى، و يا آنچه به عنوان اصلى‌ترين حقوق انسان مطرح مى‌شود، داراى ابهاماتى است كه بايد بدان توجه داشت. اشاره كرديم كه از جمله حقوق طبيعى كه مورد اتفاق همه انديشمندان و بلكه همه عقلاى عالَم است «حق حيات» است.

2. اعلاميه جهانى حقوق بشر و برخى تناقضات داخلى آن
همان‌طور كه قبلا نيز متذكر شديم «اعلاميه جهانى حقوق بشر» بر حقوق طبيعى يا فطرى استوار است؛ حقوقى نظير حق حيات، حق آزادى، حق امنيت و...‌. از نظر تدوين‌كنندگانِ «اعلاميه جهانى حقوق بشر»، اين حقوق، فوق همه قوانين داخلى و بين‌المللى است و در هيچ كشورى نبايد قوانين به گونه‌اى تدوين گردد كه با اين حقوق منافات داشته باشد. نمايندگان دولت‌ها كه اين قانون را امضا كرده‌اند، متعهد مى‌شوند كه در كشورشان، قانونى برخلاف مفاد