9. آزادى عقيده يا آزادى «ترويج عقيده»؟
بنابر اين سؤال از اين كه عقيده از نظر اسلام آزاد است يا خير، سؤال بىجايى است؛ چون نه اسلام و نه هيچ نظام حقوقى ديگر نمىتواند نفياً يا اثباتاً درباره عقيده قانونى داشته باشد. بلى، آن هنگام كه عقيده اظهار گردد، تبليغ و ترويج شود و تلاش به عمل آيد تا ديگران را جذب آن عقيده كنند، اينجا وارد حيطه رفتار اجتماعى مىشود و وضع قانون حقوقى در مورد آن ممكن مىگردد. اگر اين عقيده، عقيده باطلى باشد و موجب انحراف فكرى افراد و تضعيف مصالح انسانى آنها گردد، قانونگذار مىتواند جلوى ترويج آن را بگيرد؛ مانند ماده غذايى فاسدى كه قانونگذار مىتواند جلوى تبليغ، توزيع و خريد و فروش آن را بگيرد و منافاتى هم با آزادى تجارت ندارد. تجارت و خريد و فروش تا جايى آزاد است كه ضررى به حال جامعه نداشته باشد. عقيده نيز تا آن هنگام كه عقيده و در دل و ذهن افراد باشد آزاد است و منعى ندارد و كسى به خاطر آن تحت تعقيب واقع نمىشود؛ مگر آن كه ظهور و بروزى داشته باشد كه موجب ضرر ديگران و در مخاطره افتادن مصالح آنان گردد. چه ضررى بالاتر از ضربهاى كه بر روح انسان وارد شود و به سعادت ابدى او لطمه وارد كند و موجب گردد سر از جهنم درآورد؟ آيا ضررى بالاتر از اين تصور مىشود كه انسان را به عذاب ابدى و آتش جاودانه مبتلا سازند؟ كسانى كه عقايد فاسد را در جامعه ترويج مىكنند و افراد را به كفر و بىدينى مىكشانند دقيقاً همين كار را انجام مىدهند و اين بزرگترين جنايتى است كه ممكن است در حق انسانى روا داشته شود و طبعاً مستحق بزرگترين مجازات هم خواهد بود. توجه داريم كه در اين مرحله ديگر بحث «عقيده» نيست، بلكه بحث «ترويج عقيده» فاسد و گمراه كردن ديگران و از بين بردن مصالح جامعه انسانى مطرح است. اگر كسى خودش عقيدهاى در دل داشته باشد يا فقط همين مقدار بگويد كه من عقيدهام اين است، و هيچ در مقام ترويج و تبليغ آن برنيايد كسى با او كارى ندارد. البته ممكن است براى خودش آثار سوء اخروى داشته باشد و به جهنم برود، ولى در اين دنيا دولت و حكومت اسلامى او را تحت تعقيب قرار نمىدهد كه چرا معتقد به اين عقيده باطل و الحادى است. در طول تاريخ بسيار بودهاند كسانى كه در سايه حكومت اسلامى زندگى مىكردهاند و عقايد فاسدى داشتهاند و حكومت نيز از آن مطلع بوده، ولى هيچ برخوردى با آنها نشده است. برخورد و منع و تعقيب، زمانى است كه شخص در مقام ترويج عقيده باطل و در پى اضلال و اغواى ديگران برآمده باشد. آنگاه كه مصالح انسانها در حال از
نظریه حقوقی اسلام ج1
جلسه بيست و چهارم: آزادى عقيده و بيان