فرض هم كه خدا گفته باشد، ما هيچ دليلى نداريم كه خدا راست گفته باشد. (اين مطلب را چند سال قبل يكى از روشنفكرهاى مسلماننما در كلاس درس دانشكده الهيات جمهورى اسلامى گفته بود.)
البته حقيقت اين است كه كسانى كه اينگونه حرفها را مىزنند قلباً هيچ اعتقادى به خدا و پيامبر و دين و قرآن ندارند و اگر هم اسمى از اينها مىبرند براى ظاهرسازى و فريب مردم است وگرنه به قول اميرالمؤمنين(عليه السلام) اين افراد لاَيُؤْمِنُونَ بِغَيْب؛ به هيچ امر غيبى، اعتقادى ندارند.
3. پاسخ شبهه مذكور با تكيه بر «حق» بودن قرآن
اگر ما بخواهيم درباره همه اين گزافهگويىها و اباطيل و بطلان آنها بحث كنيم، بايد يك دوره اصول عقايد را مطرح نماييم، كه با اين بحثهاى پراكندهاى كه ما چند هفته يك بار در اين جا داريم چند سال به طول خواهد انجاميد. بحمدالله كتابهاى فراوانى در اين زمينه وجود دارد و توصيه مىكنم كه جوانان و نوجوانان عزيز ما هم اهتمام داشته باشند و پايههاى عقايدشان را با مطالعه كتابهاى معتبر و مفيد تقويت كنند.
در هر صورت، اگر ما معتقد شديم كه قرآن كلام خدا و حق است، معنايش اين است كه بر خلاف آنچه اين ياوهسرايان مىگويند، سر سوزنى در اين كتاب جاى شك و ترديدى وجود ندارد؛ همان طور كه در اولين آيات قرآن مىخوانيم: ذلِكَ الْكِتَبُ لاَرَيْبَ فَيه(20)؛ آن كتابى است كه در [حقانيت] آن ترديدى نيست؛ و يا اين آيه كه: وَإِنْ كُنْتُمْ فِى رَيْب مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَة مِنْ مِثْلِه(21)؛ و اگر در آنچه بر بنده خود نازل كردهايم شك داريد، پس سورهاى مانند آن بياوريد. خداوند كه گويا پيشبينى مىكرده روزى شياطينى چنين سخنان بىمايهاى خواهند گفت، در مورد قرآن مىفرمايد: وَبِالْحَقِّ أَنْزَلْناهُ وَبِالْحَقِّ نَزَل(22)؛ و آن [قرآن]را به حق فرود آورديم و به حق فرود آمد. من وقتى كه جوان بودم و تازه به زبان عربى و قرآن آشنا شده بودم برايم تعجب بود كه اين چه اصرارى است كه در اين آيه بر حقبودن قرآن شده است؛ چون ظاهرش به نظر مىرسد يك مطلب را دوبار پشت سرهم و بلافاصله تكرار كرده است؛ زيرا بديهى است كه وقتى خداوند قرآن را به حق فرستاده، طبيعتاً به حق هم فرود آمده و نيازى به اين تكرار نبود.