صفحه ١٨١

مى‌شود. يكى از صفات متقين در آياتِ آغازين قرآن كريم، «ايمان به غيب» شمرده شده است: ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ(138)؛ اين است كتابى كه در (حقانيّت) آن هيچ ترديدى نيست، (و) مايه هدايت تقواپيشگان است: آنان كه به غيب ايمان مى‌آورند، و نماز برپا مى‌دارند، و از آنچه به ايشان روزى داده‌ايم، انفاق مى‌كنند.مطابق اين آيه، نعمت هدايت قرآن نصيب كسانى مى‌شود كه ايمان به غيب دارند. به عبارت ديگر، اصلى‌ترين چيزى كه بايد يك انسان در ساحت معرفت آن را شناخته، و سپس به آن ايمان آورد، اين نكته اساسى است كه جهانِ هستى مساوى با محسوسات و ماديات نيست و در وراى اين محسوسات و ماديات، هستى‌هايى بسيار بزرگ‌تر، شريف‌تر و مهم‌تر وجود دارد كه در رأس آن‌ها ـ اگر تعبير صحيح باشد ـ ذات مقدس پروردگار متعال است كه او محيط بر آنها است و همه هستى‌هاى محسوس و غير محسوس به ذات اقدس الله وابسته‌اند.
خداى متعال، وجود جسمانى و محسوس ندارد. نمى‌توان او را ديد يا صداى او را شنيد، و خلاصه با هيچ يك از حواس پنج‌گانه حسى نمى‌توان او را لمس و درك نمود؛ امّا يك وجود فوق‌العاده و بى‌نهايت كامل دارد كه در همه جا حضور دارد. او قيّوم هر موجود است و قوام موجودات به اراده و عنايت او است.
به هر حال، بايد اين مسأله اساسى يعنى «ايمان به غيب»، و در رأس آن «ايمان به خدا» را براى خويش حل كنيم. اگر در آن شك و ترديد داشته باشيم، خواه ناخواه در ساير مسايل زندگى و در ابعاد سياسى، اقتصادى، اجتماعى با مشكل روبرو خواهيم بود. برخى به اشتباه گمان مى‌كنند مسايل زندگى بشر، اعم از اجتماعى، اقتصادى، فرهنگى، سياسى و... را مى‌توان جداى از اعتقاد يا عدم اعتقاد به خدا حل كرد؛ حال آن كه بحث و گفتوگو درباره خدا، يك بحث كاملا دخيل در تمام عرصه‌هاى زندگى است و هيچ‌گاه نمى‌توان براى هميشه اين پرونده را بست و آن را به كنارى گذاشت.

 4. ديدگاه اگوست كنت درباره اصالت انسان و نفى خدا
تفكر شوم كنار گذاشتن خدا از عرصه زندگى بشر كه از مغرب زمين آغاز گشت و بعدها به جوامع ديگر نيز سرايت كرد، ابتدا با جدا كردن «اخلاق» از «خدا» مطرح شد. آنان به دنبال