6. تعارض حق حيات يك فرد با حقوق ديگر
«حق حيات» يكى از نعمتهاى باارزش است كه خدا به انسانها ارزانى داشته است، ولى اين حق مطلق و بدون قيد و شرط نيست. حق حيات تا حدى است كه با مصلحت ديگر انسانها در تعارض نباشد. به چه دليل، انسان داراى حق حيات است؟ براى اين كه بتواند از نعمتهاى خداوند در جهت نيل به كمال خويش سود جسته، در نهايت از رحمت بىپايان الهى در آخرت بهرهمند گردد. حال چنانچه او از اين حق سوء استفاده كند و هم خويشتن و هم ديگران را از رحمت خداوند محروم سازد، چنين كسى حق حيات ندارد: قَتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَ يُخْزِهِمْ وَ يَنْصُرَكُمْ عَلَيهِم وَ يَشْفِ صُدُورَ قَوْم مُؤْمِنِينَ(191)؛ با آنان بجنگيد؛ خدا آنان را به دست شما عذاب و رسوايشان مىكند و شما را بر ايشان پيروزى مىبخشد و دلهاى گروه مؤمنان را خنك مىگرداند. اين افراد حق حيات ندارند و از نظر قرآن كريم بايد به قتل برسند، چه اينكه وجود ايشان هم براى خودشان و هم براى ديگران ضرر دارد: وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ(192)؛ و هر جا بر ايشان دست يافتيد آنان را بكشيد، و همانگونه كه شما را بيرون راندند، آنان را بيرون برانيد، (چرا كه) فتنه (=شرك) از قتل بدتر است. هر جا ايشان را يافتيد، بكشيد؛ كسانى كه پاىبند هيچ عهد و پيمانى نيستند و چندين مرتبه قرارداد را امضا نموده، سپس آن را نقض كردند. يك بار «قرارداد كمپ ديويد» را امضا كردند، روز ديگر آن را نقض كردند. بار ديگر «قرارداد اُسلو» منعقد ساختند، سپس از انجام تعهدات خويش سرباز زدند. اگر دهها قرارداد مثل قرارداد «كمپ ديويد» و «اُسلو» امضا نمايند، هيچ بدانها عمل نمىكنند: لاَ يَرْقُبُونَ فِى مُؤْمِن اِلاًّ وَ لاَ ذِمَّةً وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ(193)؛ درباره هيچ مؤمنى مراعات خويشاوندى و پيمانى را نمىكنند، و ايشان همان تجاوزكارانند.
چنين موجودات خطرناكى كه به هيچ عهد و پيمانى پايبند نيستند، حق حيات ندارند. حيات ايشان هم براى خودشان موجب ضرر و عذاب بيشتر است، و هم آثار سويى براى خلق خدا به بار مىآورند. اينان همچون خار در مسير انسانيت هستند كه بايد نابود گردند. انسانهاى مؤمن بايد به اين دستور الهى عمل كرده و قانون خدا را به اجرا درآورند. البته بحمدالله در زمان ما، كم نيستند انسانهايى كه معتقد به آرمان جهاد و دفاع از اسلام هستند،
نظریه حقوقی اسلام ج1
جلسه هفدهم: ملاحظاتى در تدوين نظام حقوقى