مىكنيم تا هيچ چيز از آن كم يا به آن اضافه نشود: وَأَحْصَى كُلَّ شَيْىء عَدَدا؛ و هر چيزى را به عدد شماره كرده است. همه اينها به خاطر اين است كه اگر كوچكترين تغيير و اشتباهى در كار وحى رخ دهد، وحى از اعتبار مىافتد و نقض غرض مىشود. غرض الهى از فرستادن پيامبران و نازل كردن آيات و كتب آسمانى، اين بود كه حجت بر مردم تمام شود و راه راست را بشناسند و دليل محكمى در دست آنها باشد كه بدانند چه اعتقاد و راهى حق و كدام يك باطل است و هدايت شوند. اگر در آيهاى اين احتمال باشد كه يك كلمه و يا حتى يك حرف كم و زياد شده باشد مىتواند معناى جمله را به طور كلى تغيير دهد؛ مثلا جمله مثبت را منفى يا جمله منفى را تبديل به جمله مثبت كند كه صد و هشتاد درجه معناى آن تفاوت مىكند؛ و به اين شكل غرض خداوند از نزول اين آيات، يعنى هدايت بشر، تأمين نمىشود و نزول آيات، كارى لغو و بىفايده خواهد بود. وقتى خداوند اراده دارد كه مردم را هدايت كند اسباب آن را هم طورى فراهم مىكند كه به اين هدف خود نايل شود. پس بايد وحى، عين همان كلامى باشد كه خداوند نازل مىكند و عين همان كلام بايد به مردم برسد، لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالاَتِ رَبِّهِم، تا خدا مطمئن شود كه پيامش درست به دست مردم رسيد؛ يعنى نه تنها پيامبر درست دريافت كند، بلكه به همان گونه كه بوده دقيقاً و عيناً به مردم نيز برساند.
در حالى كه قرآن در مورد صحت و اتقان وحى اينچنين مىفرمايد، همان طور كه گفتيم، امروزه برخى روشنفكران دينى مىگويند قرآن كلام خدا نيست و اولا كه يك احساسى بيشتر نبوده و بر فرض هم كه واقعاً خدا چيزى نازل كرده باشد، ممكن است پيامبر در بيان آن اشتباه كرده باشد و ما از اين ناحيه هيچ دليلى براى حصول اطمينان نداريم. اين سخنان در حالى مطرح مىشود كه هيچ عكسالعملى هم در قبال آنها نشان داده نمىشود. چرا؟ چون از قبل زمينهچينى كردند و ما را با تساهل و تسامح بار آوردند. چند سال مرتب به گوشمان خواندند و تبليغ كردند كه اهل تسامح و تساهل باشيد و تعصب نداشته باشيد. آنها مىگويند قرآن كلام خدا نيست، شما هم بگوييد انجيل كلام خدا نيست، بگوييد «ورجاوند بنياد» كلام خدا نيست؛ خلاصه، شما هم فقط در مقابل آنها حرف بزنيد و عكس العملى غير از اين نشان ندهيد؛ چراكه اين با تساهل و تسامح سازگار نيست. قبلا آن زمينه را آماده كردهاند تا جوانهاى ما هرچه مىشنوند سرشان را پايين بيندازند و بگويند مهم نيست، چند كلمه حرف كه بيشتر نمىزنند.
اما اين شياطين فراموش كردهاند كه چند دهه پيش هم نظير چنين حركتهايى انجام شد و
نظریه حقوقی اسلام ج1
جلسه دوم: «حق» و مفاهيم مختلف آن (2)