هر چند پدر نيز همانند مادر در پيدايش فرزند موثربوده است امّا اين مادر است كه پى در پى سختىها را تحمل مىكند تا نوزاد متولد گردد و آن گاه با شير دادن و مراقبتهاى ويژه در رشد و تكامل فرزند كمك مىنمايد.
از اين رو، در روايتى وارد شده كه شخصى از پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) سؤال كرد كه به چه كسى خدمت كنم. آن حضرت در جواب فرمودند: به مادرت. بار ديگر مىپرسد: سپس به چه كسى خدمت كنم؟ حضرت دوباره فرمودند: به مادرت؛ در مرتبه سوم همين سؤال تكرار مىشود، حضرت مىفرمايد: به مادرت، و وقتى براى چهارم اين سؤال تكرار مىشود، پيامبر اسلام مىفرمايد: به پدرت(136).
سه بار در مورد مادر توصيه مىنمايد و در مورد پدر يك بار اين توصيه صورت مىپذيرد؛ و همانطور كه گفتيم، اين حق براى مادر به گزاف و بىاساس اعتبار نشده است ،بلكه ملاك اعتبار آن، همان سه نقشى است كه مادر نسبت به فرزند خويش داشته است؛ يعنى: ايجاد، رشد و نگهدارى فرزند.
;با اين حال، بايد توجه داشت كه اين نقشهاى سه گانه مادر، به اذن و تدبيرالهى بوده است. اگر خداوند به مادر، قدرت بارورى و توليد مثل و شيردادن نداده بود و او را به قدرت تدبير و عقل مجهز ننموده بود، هرگز كودك به وجود نمىآمد، رشد و تكامل نداشت و بالاخره حفظ و نگهدارى نمىشد. پس اصل حق از آنِ خدا، و در مرتبه نازلتر وضعيفتر براى مادر است؛ به عبارت ديگر، حق مادر، از حق خدا ناشى مىشود.
بنابر اين از آن جا كه تمام هستى از آنِ خدا است، او مىتواند هرگونه تصرفى در مخلوقات خويش بنمايد و هيچ موجودى بدون اراده اواز خود چيزى ندارد و همه به اوقائم و وابستهاند. منشأ حق خدا نسبت به جهان هستى و از جمله انسان، به دليل سه نقش اساسى اوست: ايجاد موجودات، رشد و تكامل آنها، و بالاخره حفظ و بقاى موجودات. نقشى كه خداى متعال نسبت به موجودات دارد هزاران مرتبه عميقتر و والاتر از نقشى است كه يك انسان در ايجاد
نظریه حقوقی اسلام ج1
جلسه دوازدهم: رابطه فاعليت و ثبوت حق