صفحه ٥٦

مى كنند، آمده است كه حضرت حق سبحانه فرمود:
 «انّي خَلَقْتُكَ وَ خَلَقْتُ عَلِيّاً وَ فاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ مِنْ شَبَحِ نُورٍ، ثُمَّ عَرَضْتُ وِلايَتَهُمْ عَلَي الْمَلائِكَةِ وَ سائِرِ خَلْقي وَ هُمْ ارْواحٌ، فَمَنْ قَبِلَها كانَ عِنْدي مِنَ الْمُقَرَّبين، وَ مَنْ جَحَدَها كانَ عِنْدي مِنَ الْكافِرين» «1»
اى احمد! ... من، تو و على و فاطمه و حسن و حسين را از شبح و سايه ى نور خلق كردم، سپس ولايت ايشان را بر ملائكه و ساير مخلوقاتم، در حالى كه روح بودند، عرضه داشتم، پس هركس ولايت ايشان را پذيرفت، نزد من از مقرّبين محسوب گرديد و هركس انكارشان كرد از كافرين است.
اين روايتِ شريف روشن مى كند باطن همه ى مخلوقات با نور پنج تن آشنا هستند، از بين موجودات، جمادات آگاه ترين ارواح نسبت به گياهان و حيوانات هستند كه از خود هيچ تدبيرى ندارند و فقط بر فطرت خود عمل مى كنند و فرشتگان نيز به همين حالت اند ولى ارواح انسانى كه مقيد به عقل اند و بايد در بين اميال و كشش هاى مختلف يكى را انتخاب كنند از نور پنج تن محجوب اند و بايد خود را از كثرات عالم آزاد كنند تا نور علم به انوار ائمه ى معصومين (ع) در آن ها ظهور كند. عظمت اين روايت از آن جهت است كه ما را متوجه مى كنند كه همه در عمق جان خود آن ها را مى شناسيم. كافى است به سيره ى آن چهارده نور مقدس نظر كنيم تا به ياد آوريم و دستورات شريعت الهى نيز وسيله ى يادآورى هر چه بيشتر آن آشنايى است.