صفحه ١٧٧

الله الَمْ تَسْمَعا رسول الله (ص) يَقُول: رِضا فاطِمَةَ مِنْ رِضايَ وَ سَخَطِ فاطِمَةَ مِنْ سَخَطي، فَمَنْ احَبَّ فاطِمَةَ ابْنَتي فَقَدْ احَبّنِيّ وَ مَنْ ارْضي فاطِمَةَ ارْضاني وَ مَنْ اسْخَطَ فاطِمَةَ فَقَدْ اسْخَطي؟»؛
شما را به خدا قسم مى دهم آيا از رسول خدا (ص) نشنيديد كه مى گفت: رضايت فاطمه، رضايت من است و خشم فاطمه، خشم من است و هركس فاطمه دختر مرا دوست دارد، مرا دوست داشته و هركس فاطمه را راضى كند، مرا راضى كرده و هركس به خشم آورد فاطمه را، مرا به خشم آورد. آيا اين سخن رسول خدا (ص) را نشنيديد؟ گفتند: آرى، اين را از رسول خدا (ص) شنيديم، فاطمه (س) فرمود:
 «فَإنّي اشْهِدُااللهَ وَ مَلائِكَتَهُ: انَّكُما اسْخَطْتُماني وَ ما ارْضَيْتُماني وَ لَئِنْ لَقيتُ النّبِي لَاشْكُوتُكُما الَيْه» «1» خدا و ملائكه را شاهد مى گيرم كه شما به جاى اين كه در رضايت من كوشا باشيد مرا به خشم آورديد و چون پيامبر (ص) را ملاقات كنم، شكايت شما را به سوى او خواهم برد. و بدين طريق و با اين برخورد حضرت فاطمه ى زهرا (س) نشان دادند كه با رحلت رسول خدا (ص) و تشكيل هيئت حاكمه اى غير از على (ع)، تاريخ ديگرى شروع شده كه ادامه ى تاريخ محمد (ص) نيست و اينجاست كه تا ما معناى بيرون رفتن از تاريخ مقدسِ محمدى (ص) را نفهميم نمى توانيم آنچه در جهان اسلام مى گذرد را درست تحليل كنيم و نيز نمى فهميم چرا تا به فاطمه (س) برگشت نكنيم به تاريخ مقدس محمدى (ص) برگشت نكرده ايم.