صفحه ١٦٩

خود ظلم کرد، چرا که در مسیر کفر و آلودگى و انحراف افتاد، و از شیطان تبعیّت کرد. و جهول؛ یعنى قدر و مقام خود را نشناخت. هم مقامش را نشناخت و هم به خود ستم کرد. مقام امانت دارى خدا را داشت؛ امّا قدرش را ندانست و جاهل بود. بنابراین، آیه مذکور نه تنها با آیات سابق ناسازگارى ندارد، بلکه هماهنگ است.
نتیجه این که آیات متعدّدى از قرآن دلالت دارد که خداوند انسان را پاک و داراى صفات پسندیده عالى و متنفّر از بدى ها و زشتى ها آفریده است.

فطرى بودن حیاء از دیدگاه عقل
منظور از دلیل عقل، همان چیزى است که علماى علم کلام به آن قاعده لطف مى گویند، که در یک مثال ساده مى توان آن را چنین بیان کرد:
اگر شما به کسى مأموریّتى بدهید، باید اسباب و مقدّماتش را نیز در اختیارش قرار دهید، وگرنه انسان حکیمى نبوده، و براساس حکمت عمل نکرده اید.
چنانچه شما امانت مهمّى را به کسى بسپارید تا آن را به مقصد برساند براى انجام این کار، باید آدرس محلّ مورد نظر و مرکب راهوارى در اختیارش قرار دهید. در غیر این صورت، انسان حکیمى محسوب نمى شوید.