صفحه ١٤٨

مرحوم طبرسى مى گوید: «دلو آن چاه به قدرى بزرگ بود که ده چوپان به کمک همدیگر آن را بالا مى کشیدند»(1) امّا حضرت موسى (علیه السلام) با وجود خستگى و ضعف ناشى از سفر سختى که داشت، به تنهایى براى آن دختران آب کشید و گوسفندانشان را سیراب کرد!
هنگامى که انسان قصد قربت داشته باشد کارهایى مى کند که افراد عادى از انجام آن ناتوان هستند.

راز و نیاز حضرت موسى (علیه السلام)
به هر حال، حضرت موسى (علیه السلام) پس از کمک به آن دختران به جاى خود بازگشت و در حالى که نه خانه اى داشت و نه آشنایى ونه غذایى، دست به دعا برداشت و خطاب به خداى خود عرض کرد: (رَبِّ اِنِّى لِما أَنْزَلْتَ إِلَىَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ)؛ «پروردگارا! هر نیکى وخیرى بر من بفرستى، به آن نیازمندم!».(2)
دعاى آن حضرت بسیار مؤدّبانه بود. از خداوند چیزى طلب نکرد و حتى استدعا هم ننمود، بلکه عرضه داشت: «خدایا! من مستحق کمک هستم» و این براى همه دعا کنندگان درس است. در همین هنگام چشمه اى از رحمت الهى به سوى او باز شد و تمام مشکلاتش یک جا حل گردید. به آیه زیر توجّه کنید: (فَجَاءَتْهُ