صفحه ١٧٠

با توجّه به مثال مذکور، ما مى دانیم خداوند حکیم است و انسان را براى کمال آفریده (وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإِنسَ اِلاَّ لِیَعْبُدُونِ)(1) و او را خلیفه و جانشین خود در زمین قرار داده است و به مقتضاى قاعده لطف، باید اسباب کمال و خلیفة اللهى را در اختیارش قرار دهد که از جمله آن ها عشق به خوبى ها و تنفّر و بیزارى از بدى هاست.
نتیجه این که به دلالت آیات قرآن مجید و دلیل عقلى، خداوند در ذات انسان علاقه به خوبى ها و انزجار از بدى ها را به ودیعت نهاده است. امّا محیط هاى آلوده، خانواده هاى بى بندوبار، رسانه هاى آلوده، دوستان ناباب و مانند آن، ممکن است آن حالت را تضعیف، بلکه تبدیل به ضد کنند.
هنگامى که باران از آسمان مى بارد بسیار زلال و شفّاف و زیباست. اگر بر روى سنگ ها و کوه ها و صخره هاى پاک ببارد، همچنان زلال و شفّاف مى ماند، امّا اگر بر زمین هاى آلوده مانند لجن زارها ببارد تبدیل به لجن مى شود و انسان نه تنها از آن لذّت نمى برد، بلکه متنفر و بیزار مى شود.
روح انسان نیز چنین است. اگر پاک و دست نخورده باقى بماند و عوامل منفى آن را آلوده نسازد همواره پاک خواهد ماند و عشق به خوبى ها و تنفّر از بدى ها خواهد داشت. اکنون که این اصل کلّى روشن شد به چند روایت ناب درمورد حیاء توجّه بفرمایید: