صفحه ٥٢٩

در قرآن، استفاده از روش مقايسه زياد به چشم مى خورد از جمله:
آيا مؤمن با فاسق يكسان است. «أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً» «1»
آيا عالم با جاهل يكسان است. «هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ» «2»
آيا كسانى كه قبل از فتح مكّه و در زمان غربت براى اسلام خرج كردند با كسانى كه بعد از فتح مكّه كمك مالى كردند يكسانند. لا يَسْتَوِي مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ ... «3»
در اين آيه نيز مى خوانيم: آيا خلافكاران با مؤمنان نيكوكار يكسانند. الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئاتِ ... كَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ 
مؤمن و كافر
در مقايسه ى ميان مؤمن و كافر مى بينيم كه مؤمن با ياد خدا آرام، به داده خدا راضى، به آينده اميدوار، راهش روشن و مرگ را كوچ كردن به منزلى بزرگتر مى داند ولى كافر هر روز به گرد طاغوتى مى چرخد و هر لحظه محكوم هوس هاى خود يا ديگران است، آينده را تاريك و مرگ را فنا مى داند.
لذا قرآن براى روشنگرى هر چه بيشتر روش مقايسه را مطرح مى كند، تا تمام وجدان ها در هر سطحى مسئله را درك كنند:
مؤمنان ايمانشان زياد مى شود، «زادَتْهُمْ إِيماناً» «4»* ولى كفّار كفرشان بيشتر مى شود. «ازْدادُوا كُفْراً» «5»*
سرپرست مؤمن خداست، «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا» ولى سرپرست ديگران طاغوت ها هستند. «أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ» «6»
خداوند بر دل مؤمن آرامش نازل مى كند، «أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ» «7» ولى بر دل كفّار ترس و وحشت مى افكند. «سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ» «8»
افراد با ايمان پيرو حقّ هستند، «الَّذِينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ» ولى كفّار پيرو باطلند. «الَّذِينَ