صفحه ٣٥٩

سوره فصلت، آيه 48 - 49

وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَدْعُونَ مِنْ قَبْلُ وَ ظَنُّوا ما لَهُمْ مِنْ مَحِيصٍ «48»
و هر چه را كه از پيش همواره مى خواندند، از نزد آنان محو شود، و مى فهمند كه برايشان هيچ راه فرارى نيست.
لا يَسْأَمُ الْإِنْسانُ مِنْ دُعاءِ الْخَيْرِ وَ إِنْ مَسَّهُ الشَّرُّ فَيَؤُسٌ قَنُوطٌ «49»
انسان منحرف از دعاى خير خسته نمى شود و هرگاه شرّى به او رسد پس بسيار مأيوس و نوميد مى شود.

نكته ها:
 «مَحِيصٍ» به معناى گريز يا محل گريز است. بعضى كلمه ى «يؤس» و «قَنُوطٌ» را مرادف هم گرفته اند، ولى فخر رازى مى گويد: يأس، نوميدى در درون است و قنوط، اظهار نوميدى به ديگران است.
شايد مراد از خير در آيه ثروت دنيا باشد چنان كه در جاى ديگر مى خوانيم: اگر كسى از دنيا رفت و خيرى بر جا گذاشت، چنين و چنان كنيد. «إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ» «1»
پيام ها:
1- در صحنه قيامت، جلوه حقّ به گونه اى است كه همه معبودهاى باطل رنگ مى بازند و محو مى گردند و پوچى آنها براى مشركان نيز روشن مى شود. «ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَدْعُونَ»
2- مشرك در قيامت، گذشته ى خود را باطل و آينده ى خود را در بن بست مى بيند. ضَلَّ ... مِنْ قَبْلُ ... مِنْ مَحِيصٍ 
3- انسان از طلب خير، سير و خسته نمى شود و به خاطر حرص و آز و افزون خواهى كه جزو سرشت اوست، همه ى چيزهاى خوب را براى خود مى خواهد. «لا يَسْأَمُ الْإِنْسانُ مِنْ دُعاءِ الْخَيْرِ»