صفحه ٤١٢

مى دهند مشورت نما.
 «خير من شاورت ذوى النهى و العلم و اولوا التجارب و الحزم» با عقلايى كه داراى علم و تجربه هستند مشورت كن.
 «لا تدخلن فى مشورتك بخيلا و لا جبانا و لا حريصا» با افراد بخيل و ترسو و حريص مشورت مكن.
 «رأى الرجل على قدر تجربته» ارزش هر رأى به مقدار تجربه صاحب رأى است.
 «أن يكون حرا متدينا صديقا و ان تطلعه على سرك» با افرادى مشورت كن كه راستگو باشند و وابستگى نداشته باشند و او را بر راز خود آگاه كن تا بتواند رأى جامع و كامل ارائه دهد.
 «مشاورة العاقل الناصح رشد و يمن و توفاق من الله» در مشورت با عاقل خيرخواه رشد و بركت و توفيق الهى است.
شاور فى امورك من فيه خمس خصال ... در كارهاى خود با كسى مشورت كن كه در او پنج خصلت باشد: عقل، علم، تجربه، خيرخواهى و تقوا.
سؤال: چرا در نامه 31 نهج البلاغه از مشورت با زنان نهى شده است؟
پاسخ: مشورت تابع جنسيّت نيست، بلكه تابع معيار و ملاك است. امام على عليه السلام مى فرمايد:
 «فان رأيهن الى افن»، چون زن عاطفى و احساساتى است، معمولًا رأى و نظر او استدلالى نيست. لذا در حديث ديگرى مى فرمايد: هرگاه تجربه اى از عقل و كمال يك زن داشتيد، با او مشورت كنيد. بنابراين دليل نهى از مشورت با زنان، سستى رأى بوده است و هرگاه مردى نيز اين گونه باشد نبايد مورد مشورت قرار گيرد.
سؤال: با اينكه قرآن مى فرمايد: اكثر مردم اهل انديشه نيستند، «أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ» «1»*، «أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ» «2»*، بسيارى از آنان فاسقند، «أَكْثَرُهُمْ فاسِقُونَ» «3» و بسيارى در برابر حقّ تسليم نيستند، «أَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كارِهُونَ» «4» پس سفارش به مشورت براى چيست؟
پاسخ: قرآن اكثريّتِ مردمى را در نظر دارد كه گرفتار شرك و فساد و هوس هستند و هرگز