صفحه ٣٦٨


2- الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ سَعْدَانَ عَنْ أَبِى بَصِيرٍ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ إِنَّ لِلْقَلْبِ أُذُنَيْنِ فَإِذَا هَمَّ الْعَبْدُ بِذَنْبٍ قَالَ لَهُ رُوحُ الْإِيمَانِ لَا تَفْعَلْ وَ قَالَ لَهُ الشَّيْطَانُ افْعَلْ وَ إِذَا كَانَ عَلَى بَطْنِهَا نُزِعَ مِنْهُ رُوحُ الْإِيمَانِ.
(2400)3- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ لِقَلْبِهِ أُذُنَانِ فِى جَوْفِهِ


مى آورد و عاقبت نتيجه آن مى شود كه مرحوم حاجى سبزوارى نقل مى كند:

 قد قيل لا علم له بذاته      و قيل لا يعلم معلوماته
 و مثبت لعلمه بما جمل      اما يقول انه عنه انفصل
 او ليس مفصولافا ما المبتدا       اما هو المعدوم ثابتاً بدا
 عيناً فهذا مذهب المعتزله       او ذهناً الصوفية ذاقائله

 و همچنين تا 12 صفحه ديگر از كتاب منظومه اش به اين موضوع ادامه مى دهد، ولى حتى يك سطر آن هم ناظر به هدف قرآن و حديث نمى باشد و آن منظور عالى را تأمين نمى كند.
 خواننده متتبع با اندكى تأمل در اين دو مثال كه ذكر نموديم، مى تواند مثالهاى بسيارى پيدا كند و پس از دقت، كافى گفته ما را تصديق نمايد كه: قرآن و اخبار مطالبى را مى گويند كه براى دنيا و آخرت بشر مفيد باشد و مطالب بيهوده و لاطائل تنها در نوشتجات بشر خيالباف پيدا مى شود.
 سپس مرحوم مجلسى از قول بعضى از محققين نقل مى كند كه: قلب مايه شرف و فضيلت انسانيت كه به سبب آن بر معظم مخلوقات برترى يافته است. به وسيله قلب خدا را مى شناسد و به صفات جمال و كمال او آشنا مى شود و در آخرت مستعد ثواب و ذحائر الهى مى گردد، پس در حقيقت قلب عالم به خدا، و عامل براى خدا و كوشا به سوى خدا و نزديكى جوينده به خداست و اعضاء و جوارح ديگر بدن پيروان و خدمتگزاران و آلات وابزارى هستند كه قلب آنها را استخدام كرده و كار مى فرمايد، وخطاب و سئوال و ثواب و عقاب خدا با قلب است پس اگر انسان قلب را شناخت خود را شناخته و چون خود را شناخت خدا را شناخته است (به نحو اختصار)
 مرحوم مجلسى سپس براى هر يك از نفس و روح و عقل دو معنى ذكر ميكند كه يكى از آندو با معنى دو قلب مطابقت مى كند و در اين باره توضيح بسيارى ميدهد مرآت، ج 2 ص 237.
 پيداست كه مقصود از قلب در اين حديث شريف معنى دوم آنست و اثبات گوش براى آن از باب استعاره و تشبيه است و مقصود از دميدن فرشته، الهامات و خاطرات پسنديده و خيرى است كه گاهى بدل انسان القا مى شود و مقصود از دميدن شيطان وساوس و خيالات فاسدى است كه  گاهى او را فرا ميگيرد.
2- اامام صادق (ع) فرمود: قلب دو گوش دارد چون بنده آهنگ گناهى كند، روح ايمان (فرشته يا عقل يا نيروى انسان) باو گويد: نكن، شيطان باو گويد بكن، و هرگاه (مشغول ارتكاب گناه شود، مثل اينكه) روى شكم زن زانيه افتاده باشد، روح ايمان از او بر كنار شود.
3- امام صادق (ع) فرمود: مؤمنى نيست جز آنكه قلبش از درون دو گوش دارد: