صفحه ٣٤٥

 بَابٌ فِى سُكُونِ الْمُؤْمِنِ إِلَى الْمُؤْمِنِ

1- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ يُونُسَ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَيَسْكُنُ إِلَى الْمُؤْمِنِ كَمَا يَسْكُنُ الظَّمْ آنُ إِلَى الْمَاءِ الْبَارِدِ.

 بَابٌ فِيمَا يَدْفَعُ اللَّهُ بِالْمُؤْمِنِ

1- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ التَّيْمِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ زُرَارَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ


خاصه اكتفا ميكنيم.
 1 - در كلام اضمار است و تقدير اينستكه: اگر (بر فرض محال) براى خداى تردد روا باشد در چيزى مانند مرگ مؤمن تردد نكند.
 2 - چون عادت بر اين جارى شده كه انسان از بد حالى دوستش تردد پيدا ميكند و در بد حالى دشمنش تردد ندارد، اين كلام بنحو استعاره تمثيليه آوره شده و مقصود اينستكه مؤمن نزد خدا مورد احترام و توقير است، بخلاف ديگران.
 3 - چون از طرق خاصه و عامه روايت شده كه خدايتعالى هنگام مرگ مؤمن بقدرى نسبت باو لطف و كرامت ميفرمايد و وعده بهشت ميدهد كه كراهت مرگ از او زايل ميشود و بانتقال بسراى جاودانى رغبت پيدا ميكند و برسيدن مرگ راضى و خرسند ميگردد. پس اين موضوع مثل اينستكه كسى بخواهد بدوستش آزارى رساند كه پس از آن او را باستراحت و آسايش دائم كشاند و با خود فكر كند كه چگونه آن آزار را باو رساند كه او را كمتر بدرد آورد.

 باب: آرامش يافتن مؤمن بمؤمن

1-  امام صادق عليه السلام فرمود: مؤمن بسوى مؤمن آرامش مى گيرد، چنانكه تشنه بآب سرد آرامش مى گيرد.
 توضيح : چنانكه شخص تشنه از فراق آب اضطراب و پريشانى دارد و همواره جوياى آنست و چون آب را پيدا كرد، دلش آرام مى گيرد، مؤمن هم از فراق مؤمن پريشانست، و چون او را پيدا كند، دلش آرام شود و خاطر جمع گردد، پس اين كلام از باب تشبيه معقول بمحسوس  است.

 باب: در آنچه خدا بوسيله مؤمن دفع ميكند

1-  امام باقر (ع) ميفرمود: همانا خدا بواسطه يك مؤمن نابودى را از يك قريه بر ميدارد.