صفحه ١٠

يَا رَبِّ أَقِلْنَا فَقَالَ قَدْ أَقَلْتُكُمْ فَادْخُلُوهَا فَذَهَبُوا فَهَابُوهَا فَثَمَّ ثَبَتَتِ الطَّاعَةُ وَ الْمَعْصِيَةُ فَلَا يَسْتَطِيعُ هَؤُلَاءِ أَنْ يَكُونُوا مِنْ هَؤُلَاءِ وَ لَا هَؤُلَاءِ مِنْ هَؤُلَاءِ.
 2-عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ أَنَّ رَجُلًا سَأَلَ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى‏ إِلَى آخِرِ الْ‏آيَةِ فَقَالَ وَ أَبُوهُ يَسْمَعُ ع حَدَّثَنِى أَبِى أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَبَضَ قَبْضَةً مِنْ تُرَابِ التُّرْبَةِ الَّتِى‏خَلَقَ مِنْهَا آدَمَ ع فَصَبَّ عَلَيْهَا الْمَاءَ الْعَذْبَ الْفُرَاتَ ثُمَّ تَرَكَهَا أَرْبَعِينَ صَبَاحاً ثُمَّ صَبَّ عَلَيْهَا الْمَاءَ الْمَالِحَ الْأُجَاجَ فَتَرَكَهَا أَرْبَعِينَ صَبَاحاً فَلَمَّا اخْتَمَرَتِ الطِّينَةُ أَخَذَهَا فَعَرَكَهَا عَرْكاً شَدِيداً فَخَرَجُوا كَالذَّرِّ مِنْ يَمِينِهِ وَ شِمَالِهِ وَ أَمَرَهُمْ جَمِيعاً أَنْ يَقَعُوا فِى  النَّارِ فَدَخَلَ أَصْحَابُ الْيَمِينِ فَصَارَتْ عَلَيْهِمْ بَرْداً وَ سَلَاماً وَ أَبَى أَصْحَابُ الشِّمَالِ أَنْ يَدْخُلُوهَا.


 و سلامت باش آتش سرد و سلامت شد. اصحاب شمال گفتند: پروردگارا از لغزش ما در گذر و از نو بگير، فرمود: از نو گرفتم، داخل شويد، ايشان برفتند و باز ترسيدند، در آنجا فرمانبردارى و نافرمانى پابرجا گشت، پس نه ايندسته توانند از آنها باشند و نه آنها توانند از اينها باشند.
 شرح - گويا مراد  از آب و خاك ماده ايستكه استعداد قبول اشكال مختلف دارد و نيز اين دو ماده در سرشت و خلقت انسان تركيب شده و مقصود از صفحه زمين، مركز روئيدن غذاى انسانست كه نطفه از آن حاصل شود، و مقصود از مالش گل امتزاج و اختلاط مواد اوليه تركيب انسانست، بنحويكه مزاج انسان پيدا شود و مستعد حيات گردد، و آميختن آب شور و شيرين بيكديگر، كنايه از امتزاج خير و شر و عقل و شهوت در سرشت انسانست. از اينرو با كمال ارتباط و علاقه ايكه پدر با پسر دارد، گاهى پدر تابع عقل و هدايتها شود و پسر پيرو شهوات و وسواس گردد و يا بر عكس. اما راجع بعالم ذر، در احاديث آينده توضيح بيشترى بيان ميشود.
 2- زراره گويد: مردى از امام باقر (ع) درباره اين آيه پرسيد: (((چون پروردگارت از فرزندان آدم، از پشتهايشان، نژادشان را بر گرفت و آنها را بر خودشان گواه ساخت كه مگر من پروردگار شما نيستم؟ گفتند: چرا تا آخر آيه 172 سوره 7 -) حضرت در حالى كه پدرش ميشنيد پاسخ داد.
 پدرم بمن حديث فرمود كه: خداى عزوجل يك مشت از خاك زمينيكه آدم (ع) را از آن آفريد بر گرفت و آب گواراى فرات(1)بر آن بريخت، و آنرا چهل صباح بحال خود گذاشت، سپس بر آن آب شور و تلخ ريخت و چهل صباح ديگر وا گذاشت. چن آن گل خمير شد، آنرا بر گرفت و بشدت ماليد، آنگاه آدميان مانند مور از راست و چپش بجنبش در آمدند، بهمگى دستور فرمود بآتش در آيند، اصحاب يمين