مباحثى را طرح كرديم و ديدگاه اسلام را درباره آنها بيان داشتيم. حاصل همه آن بحثها اين شد كه اگر منظور از اعتبار اين حقوق اين باشد كه هر انسانى مطلقاً و با هر شرايط و اوصافى، گرچه مرتكب هزاران جنايت شده باشد از اين حقوق بهرهمند است، بايد بگوييم كه اين امرى نامعقول است. گفتيم كه اصولا چنين چيزى كه حقوق و آزادىها مطلق باشند و هيچ حد و مرز و قيد و شرطى نداشته باشند در هيچ كجاى دنيا پذيرفته شده و قابل اجرا نيست. كسى كه صدها نفر را عمداً و بدون هيچ جرم و گناهى به قتل رسانده، آيا مىتوان گفت حق حيات او محترم است و نمىتوان به اين حق او تجاوز نمود و او را اعدام كرد؟ البته امروزه در دنيا هستند كشورهايى كه مجازات اعدام را به كلى ملغا و ممنوع كردهاند و گروههايى درصددند كه به نام طرفدارى از حقوق بشر آن را در ساير كشورها نيز ممنوع كنند. اما علىرغم آن، هنوز در پيشرفتهترين و دموكراتترين كشورها همچنان مجازات اعدام در مقابل ارتكاب برخى جرايم وجود دارد و اِعمال مىشود و درست هم همين است كه وجود داشته باشد. اسلام نيز در قوانين كيفرى خود براى برخى جرايم مجازات اعدام را در نظر گرفته است كه از جمله آنها قصاص است؛ يعنى اگر كسى عمداً انسانى را در حالى كه هيچ فساد و جنايتى مرتكب نشده به قتل برساند مجازاتش اين است كه به قصاص او اعدام شود. قرآن كريم در اين باره مىفرمايد: وَ لَكُمْ فِى الْقِصَاصِ حَيَوةٌ يَا أُوْلِى الاَْلْبَاب(296)؛ و اى خردمندان شما را در قصاص زندگانى است. از نظر قرآن، حيات اجتماعى در گرو آن است كه قصاص وجود داشته باشد و اگر اين قانون ملغا شود حيات انسانها در مخاطره قرار خواهد گرفت.
همچنين در مورد حق حرمت و كرامت انسان گفتيم كه اسلام براى انسان ارزش خاصى قايل شده و او را برترين مخلوقات دانسته است، اما در عين حال از انسانهايى ياد مىكند كه از هر حيوانى پستتر هستند. اسلام براى چنين انسانهايى هيچ حرمت و كرامتى قايل نيست. انسان آنگاه حرمت و كرامت دارد كه فطرت انسانى و الهى خود را حفظ كند؛ اما اگر ارزشهاى انسانى را زير پا گذاشت و به فساد و جنايت روى آورد، خود به دست خويش حرمت و كرامت خود را شكسته و از بين برده است. انسانهايى هستند كه مرتكب اعمال و جناياتى مىشوند كه هيچ حيوانى به آن پستى و قساوت يافت نمىشود. امروزه به چشم خود مشاهده مىكنيم انسانهايى را كه در برخى نقاط دنيا بر سر مردم محروم مسلط شدهاند و خون
نظریه حقوقی اسلام ج1
جلسه بيست و پنجم: آزادى بيان و مطبوعات