دشمنان دين و اخلاق و انسانيت درصددند چنين القا كنند كه اصولا بشر هيچ الزامى به رعايت هيچ اصل ارزشى و اخلاقى ندارد. بشر اين عصر تنها به دنبال حقوق خويش است و حقوق هم همان خواستههاى او است؛ چون آنچه اصيل است فرد و خواستههاى او است و حقوق در واقع مجموع همين خواستهها است. اشاره كرديم چنين تفكرى همان است كه قرآن كريم در مورد آن مىفرمايد: أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَيه(291)؛ آيا ديدى كسى را كه هواى خويش را معبود خود قرار داده است. اين شياطين نيز در اين دوران درصددند به جاى خدا معبود بشر را هوا و هوس و خواستههاى نفسانى او قرار دهند. براى فروش اين متاع خود نيز اينگونه تبليغ مىكنند كه اين تفكرى فرامدرن، و پيشرفتهترين انديشهاى است كه بشر تاكنون بدان دست يافته است. امّا از نظر ما اين، بازگشت به همان «أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَيهُ»، و يك تفكر ارتجاعى و مربوط به دوران ماقبل توحّش است. اين جاهليت نوينى است كه بشر در هزاره سوم گرفتار آن شده است. قرآن كريم خطاب به مردم تازه مسلمان جزيرة العرب 1400 سال قبل مىفرمايد، دوباره به «جاهليت اولى» بازنگرديد(292). در پايان قرن بيستم و آغاز هزاره سوم نيز آنچنان فساد و جهل و شكگرايى زندگى بشر را فراگرفته كه بايد به آن دانشمند مصرى كه كتابى به نام «جاهلية القرن العشرين» نوشت تأسّى كنيم و تعبير «جاهليت قرن بيستم» را بهكار ببريم. حقّاً كه در مقابل آن «جاهليت اولى» بايد نام اين را «جاهليت نوين» و «جاهليت فرامدرن» بگذاريم. جاهليتى كه از جاهليتهاى پيشين به مراتب بدتر است؛ چرا كه تا قبل از اين عصر، بشر در هر دورهاى بالاخره به يك سرى اصول و ارزشهاى اخلاقى و چيزهايى نظير وجدان و عقل عملى معتقد و پاىبند بوده، اما بشر فوق مدرن هيچ يك از اينها را قبول ندارد و معتقد به هيچ ارزشى نيست. در آن زمان چيزهايى نظير راستى، درستى، امانتدارى، عفت و پاكدامنى، مهماننوازى و ايثار، از جمله ارزشهايى بودند كه كمابيش در ميان همه اقوام و ملل جهان داراى ارج و قرب و احترام بود و همه به خوب بودن آنها اذعان داشتند. امروزه مىگويند، اصولا حق و باطل معنا ندارد و دستيابى به معرفت يقينى به هيچ وجه امكانپذير نيست؛ بنابر اين هر چه را كه هر كس بخواهد و بپسندد و هر انديشهاى را كه هر كس ابراز كند همگى حق و درست و قابل احترامند. آيا به راستى سزاوار نيست چنين عصرى به نام «عصر بازگشت به پيش از بربريت» ناميده شود؟
نظریه حقوقی اسلام ج1
جلسه بيست و سوم: تركيب «ليبراليسم» و «پوزيتيويسم اخلاقى»